Chapter 24

582 72 33
                                    

لبه ی تاپمو گرفتم و درش آوردم و از سرم ردش کردم.بیکینی قرمز ویکتوریا سیکرتم معلوم شد

داستان از نگاه هری

اون تاپ تنگ و جذاب زرشکی رو از سرش رد کرد وانداختش روی زمین

من دهنم باز شد و پاهام توی آب شل شده بود

این دختر خطرناکه

بیکینش قرمز بود و بالاش تور قرمز بود و خیلی خوشگل بود

شکمش تخت و صاف بود.اون خیلی خوش هیکله.

می تونستم از اینجا ببینم یه چیزی داره از توی نافش می درخشه

اون یه حلقست

اون همینجوری که مستقیم توی چشمام نگاه می کرد انگشتای باریک و ظریفش رو گذاشت روی دکمه ی شلوار جینم

نه...اوه خدای من...نه...اون نباید اینکارو بکنه

تقریبا همه ی پسرای توی آب غیر از اونایی که مشغول بودن به کیت زل زده بودن

این مثل یه نمایش زجرآوره

من تحملم داره تموم میشه

البته اینجا خیلی شلوغه و هرکی داره یه کاری میکنه ولی انگار همه محو شدن و فقط کیت اونجاست

اون با یه حرکت آروم انگشتاشو روی دکمه ی شلوار جینش می کشید.من می خواستم از آب بیام بیرون خودم اونو درش بیارم.

چون اون کم کم داره منو از کنترل خارج می کنه

من دخترای زیادی رو با بیکینی و بدون اون دیدم ولی کیت...بدن اون با همشون فرق داره

اون با یه حرکت دکمه رو باز کرد و زیپ شلوار جینشو کشید پایین

کیت شلوار جینشو درآورد و گذاشت کنار تاپش

احساس می کنم دارم خواب می بینم...این نمی تونه واقعی باشه.بیکینی قرمزش فوق العادست و اون خیلی خوش هیکله...هنوز با اون چشمای طوسیش به من خیره شده بود و می خواست مطمئن بشه من تک تک حرکاتشو زیرنظر دارم

اون داره منو ذوب می کنه...احساس می کنم صدای پایین رفتن آب از گلوی نایل رو شنیدم

اون وضعیتش بهتر از من نبود...

کیت یه پاشو گذاشت روی پله ی اول استخر که توی آب بود و بعد از 4 پله رسید توی آب و پاهاش به کف استخر خوردن

اون یکم لرزید...اینجا یکم سرده

"هری؟"

اون دستشو جلوی چشمم تکون داد چون من چشمام روی بدنش خیره شده بودن

کیت:نایل

"بله؟"

"عمق همه جای استخر انقدره؟"

"نه...فقط همینجا.جلوتر عمیقتره"

کیت رنگش پرید.اوه...اون می ترسه!!!حدسم درست بود!

last first kissDonde viven las historias. Descúbrelo ahora