_ پسرم همه وسایل ات رو با خودت برداشتی؟ چند روز قراره توی باشگاه بمونی؟
_بله پاپا همه چیز آماده است دقیق نمیدونم اما ممکنه چند هفته ای طول بکشه مربی ام قول داده که بزودی منو به سطح جهانی برسونه منم باید سخت تمرین کنم نگران نباشید پدرجان...
به سمت پدرش رفت و دستاش رو باز کرد تا پدرش رو در برای آخرین بار در آغوش بگیره و ازش خداحافظی کرد.
رابطه جونگکوک و پدرش از خیلی وقته پیش دوستانه و صمیمانه پیش رفته بود و از اونجایی که مادرش رو در سن کم از دست داده بود جونگکوک پدرش رو بهترین دوستش میدونست و در مراحل مختلف زندگی اش از تجربیات پدرش کمک گرفته بود اون پسر حالا واقعا خوب بزرگ شده بود ....☺️❤چمدونش رو داخل صندوق عقب گذاشت و پشت ماشین اش نشست و به سمت باشگاه راه افتاد.....
××××××××××××××××××××××
* تهیونگ توی این یک هفته باقی مونده تا مسابقات اش سخت تمرین میکرد و حتی شب ها داخل سالن میخوابید تا صبح ها زودتر تمرینات رو شروع کنه اون پسر واقعا پرتلاش و سرسخت بود:)))
_ صد و یک ..... صد و دو ...... صد و سه ....
_ آه پسر تو واقعا یه بوکسور حرفه ای هستی کیم تهیونگ.... بیا یکم به خودت استراحت بده...تهیونگ بعد از آخرین حرکت شنا به آرومی بلند شد و بطری آب رو از دست نامجون گرفت
_ممنونم مربی ...
_امروز یه حریف تمرینی کره ای داری میخوایی بدونی اسمش چیه؟
_نه ؛ راستش خیلی برام فرقی نداره حریف حریفه دیگه....
_ واو پسر انقدر خشک و جدی نباش... اسمش پارک جیمینه و ...
سرش رو کمی به تهیونگ نزدیک کرد و کنار گوشش گفت :
با مربی اش که شنیدم دوست پسرشه داره میاد اینجا :))
_خب؟
_ یاااا همیننن خب؟😐 پسر سوژه خیلی خوبیه ^^ جدا از شوخی شنیدم پسره خیلی تیز و سریعه به راحتی شکست نمیخوره حواست جمع باشه گود بوی *)
_اوکی حواسم هست....
_عالیه پس برو تو کارش))))×××××××××××××××××××××××
پسر با ذوق فراوان جلوی ورودی باشگاه ماشین رو پارک کرد و کوله ورزشی شو برداشت و به سمت در رفت که مربی خصوصی شو دید با لبخند رو به روش ایستاد و باهاش دست داد :
ВЫ ЧИТАЕТЕ
On the green road 🔳 (VKook)
Боевик#ویکوک فیک #اکشن#اسپورت #هیجانی #VKook# bts > _داستان شما از کجا شروع شد پدربزرگ؟ _ از همون روزی که توی رینگ بوکس رقص پاشو دیدم... داخل پارت ها کلی سوپرایز براتون دارم از دست ندینا:) کاپل اصلی :ویکوک کاپل های فرعی :نامجین _ یونمین 💯👋🏻🙆♂️ سلام...