our first meet 💘pt1

321 32 2
                                    


- دِ زود باش کیم تهیونگ لعنتی با یه ضربه jab توی صورت عوضیش کارو تموم کن.....

نامجون در حالی که از استرس مسابقه دستاش میلرزید با فریاد بلندی تهیونگ رو مورد خطاب قرار داد اون مربی با تجربه و معروفی بود و نمیخواست شاگردش از یه بچه سوسول آمریکایی شکست بخوره پس باید تلاشش رو می‌کرد...

_ خودم میدونم دارم چیکار میکنم....

زیرلب جمله شو زمزمه کرد و بلافاصله گاردش رو بالا آورد تا جلوی ضربات حریفش رو به صورتش بگیره بعد از چند ثانیه که فهمید حریفش خسته شده گاردش رو پایین آورد و خیلی سریع به سمتش رقص پا کرد و با یه ضربه آپرکات استریک به زیر چونه حریف اون رو به سمت طناب های رینگ هول داد خون از بینی و دهان حریف سرازیر شد و تا فهمید حریف آمریکایی تمرکزش رو از دست داده با یه حرکت زیر پا کشیدن(سوییپ) او رو نقش بر زمین کرد و برای چندمین بار پياپي نشان پیروزِ رینگ کیک بوکسینگ مسابقات زیرزمینی نیویورک سیتی رو از آن‌ِ خود کرد.....

+++++++++++++++++++

_ چشماش رو باز کرد و کنار تخت نشست و در حالی که با دستاش موهاش رو ماساژ میداد توی فکر مسابقه هفته بعد نیویورک سیتی بود


(فلش بک به روز مسابقه پارسال)


از آخرین مبارزه
سال گذشته که توی آمریکا داشت خاطره خوشی در ذهن نداشت چون بعد از اون پیروزی شیرین اش مقابل حریف جوان آمریکایی وقتی در راه برگشت بود آدمای اون پسر که از مافیاهای مواد مخدر محسوب میشدن دوره اش کردن و با وجود اینکه بدن ورزیده و آماده ای داشت اما چند نفر به یه نفر؟؟
پسر با سر با آدماش اشاره کرد و چند نفر با کت و شلوار مشکی با چوب و چماق به سمتش حمله کردن ..
هرچند تونست چند نفرشونو به خوبی کتک بزنه اما بدن خودش هم حسابی کوفته و داغون شده بود... در حالی که روی زمین افتاده بود پسر آمریکایی به آرومی از ماشین پیاده شد و کنار تهیونگ دو زانو نشست:

_هی آشغال چشم بادومی ! فکر کردی که خیلی باهوش و با استعدادی که اونجوری توی رینگ واسه من کری میخونی؟

هاااا؟؟ وضعت رو ببین

خنده هیستریکی کرد و ادامه داد:

_ ببین مثه یه تیکه آشغال پخش زمین شدی... دفعه آخرت باشه با من طرف میشی حالیت شد؟؟
اینبار همین واست کافی بود دفعه دیگه ببینمت زنده ات نمی‌ذارم عوضی....

(پایان فلش بک)

*13 ام ژوئن سال 2017:

با به صدا در اومدن زنگ خونه اش از خاطراتش بیرون اومد و به سمت در خونه حرکت کرد و در رو باز کرد

_هی سلام bro چه خبرا؟
_ بیا داخل مربی
_ببینم کیم واسه مسابقات هفته آینده خوب تمرین کردی ؟
_فکر میکنم آره
_خوبه پسر
نامجون دستی روی شونه پسر کشید و به سمت آشپزخونه راه افتاد.....

_هی سلام bro چه خبرا؟ _ بیا داخل مربی_ببینم کیم واسه مسابقات هفته آینده خوب تمرین کردی ؟_فکر میکنم آره _خوبه پسرنامجون دستی روی شونه پسر کشید و به سمت آشپزخونه راه افتاد

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

جناب کیم نامجون مربی کیک بوکسینگ رو مشاهده میفرمایید😊

💌💌💌💌

خب این از پارت اول...

به نظرتون آقای جئون کی وارد داستان میشه؟😏

راستش من اولین باره که دارم راجع به ورزش بوکس به طور حرفه ای مینویسم و واسه همین پارت کوتاه رفتم و قوانین و حرکات این مسابقه رو مطالعه کردم و خیلی از این رشته ورزشی خوشم اومدد😇 امیدوارم در طول آپ اصطلاح ها رو درست بگم
و اینکهههه لطفا با ووت و کامنت علاقه تون به اون بوک رو بهم نشون بدین
فعلا تا پارت بعدی خدانگهدارتون🥰👋🏻

I Purple you💜💜

 On the green road    🔳  (VKook)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang