۲۱ ام سپتامبر روز قبل از مسابقه:تهیونگ توی این چند روز تمرینات آمادگی بدنی اش رو طبق برنامه مربی به طور جدی پیش برده بود و احتمال بردش توی مرحله حذفی مسابقات رو بالا رفته بود.
جونگکوک هم تصمیم گرفته بود برای انگیزه دادن به دوستش، فعلا تا مسابقه بعدی پسر توی نیویورک پیش تهیونگ و نامجون بمونه. اون هم با کمک های مربی نامجون توی تمرینات شرکت میکرد و برای بالا بردن سطح خودش در تلاش بود
تهیونگ پس از ساعت ها تمرین، با آخرین ضرباتی که به کیسه بوکس میزد نگاهش رو به پسر کنارش داد که داشت با تمام نیرو به هدفش ضربه میزد صورت کیوت و گردالی جونگکوک با بدن عضلانی و قدرتمندش تضاد جالبی رو در نظر تهیونگ ایجاد کرده بودن...**(یه همچین چیزی مثلا....☺️)
بطری آب رو از کنار دیوار برداشت و دهانش رو تر کرد ؛ نزدیک جونگکوک شد و گفت:
_خسته نباشی پسر امروز عالی بودی ؛ ببینم پایه نوشیدنی هستی؟
جونگکوک مشتش رو پایین آورد و با صورتی خیس از عرق رو به تهیونگ جواب داد:
ČTEŠ
On the green road 🔳 (VKook)
Akční#ویکوک فیک #اکشن#اسپورت #هیجانی #VKook# bts > _داستان شما از کجا شروع شد پدربزرگ؟ _ از همون روزی که توی رینگ بوکس رقص پاشو دیدم... داخل پارت ها کلی سوپرایز براتون دارم از دست ندینا:) کاپل اصلی :ویکوک کاپل های فرعی :نامجین _ یونمین 💯👋🏻🙆♂️ سلام...