Nemo (ziam)

-4-

+"نمیتونی بیای تو لئو. وقتی حرف‌های بزرگترها تموم شد صدات میزنم!."

"ولی مارلین! تو بهم قول دادی!"

نگاه مرد با بلند شدن ناگهانی لیام از کنارش، به پسر دوخته شد و طولی نکشید که به دلیل اختلاف قد پیش اومده، بوی لذت بخش اسلیک زیر بینی آلفا پیچید و زیر لب فحشی داد.

پشت دستش رو روی بینیش گذاشت و لیام با دیدن حرکت مرد و عنبیه‌هایی که چند لحظه به رنگ طلایی دراومدند، از زین فاصله گرفت.

-"متاسفم متاسفم!"

+"اشکالی نداره.."

نفس عمیقی که به سختی از سینه مرد خارج شد، کاملا خلاف جمله‌ش رو بیان میکرد. شقیقه‌های عرق کرده، و برجستگی نامحسوس بین پاهاش، کاملا به پسر، شرایط یک آلفای بهم ریخته رو نشون میداد.

"من رفتم ولی تو بهم یه معذرت خواهی بدهکاری بابا!."

لیام شرمنده از وضعیتی که برای چندمین بار گرفتارش میشد، کاملا دست پاچه و بی‌هدف یه گوشه ایستاده بود و تنها کاری که از دستش برمیومد رو انجام میداد؛ کم کردن فرومون هاش!

صدای دور شدن قدم‌های پسر بچه به گوش رسید و سکوت سنگین اتاق با نفس‌های کشیده و سنگین هردونفر شکسته میشد.

-"میخوام که روی میزت خمم کنی."

جمله ناگهانی پسر به حدی شوکه کننده بود که زین احساس میکرد اشتباه شنیده!.
نگاه ناباور و در عین حال سرشار از شهوتش به صورت امگا خیره بود و لیام با دیدن شوک عجیب مرد، قدم‌هاش رو سمت مبل برداشت.

-"درست شنیدی آلفا.."

رو به روی مرد ایستاد و با کمی خم شدن به سمت جلو، دست‌هاش رو دو طرف سر زین روی پشتی مبل گذاشت و فاصله صورت‌هاشون رو کم کرد.

-"روی میز لعنتیت خمم کن و هردومون رو از این درد لعنتی نجات بده!.."

+"دست از امتحان کردنم بردار لیام، نمیدونم تا کی میتونم خودم رو برای پاره نکردن پوست گردنت کنترل کنم!."

خنده آرومی که از بین لب‌های پسر بیرون پرید کاملا ناخودآگاه بود. لیام، حتی فکر نمیکرد که اون مرد در این حد باهوش باشه که متوجه نقشه‌ای که کشیده بود بشه!

لب پایین پسر به آرومی اسیر دندون‌های بالاش شد و نگاه زین با تغییر رنگ به خصوصی، به سمت لب‌های پسر کشیده شد.

-"باید بفهمم که صاحب کار آیندم، تا چه حد روی خودش در برابر یه امگا کنترل داره."

پوزخند کجی گوشه لب‌های مرد شکل گرفت و با نگاه بی‌حالتی که نارضایتی خودش رو از وضعیت موجود نشون میداد، به چشم‌های براق پسر خیره بود.