نفس عمیقی با پایین اومدن از ماشین و رسیدن هوای آزاد و خنک به ریه‌هاش کشید و پلک‌هاش رو چند ثانیه برای گرفتن آرامش، روی‌هم فشرد.
ده دقیقه از خوردن دوتا قرص کاهنده گذشته بود و بدنش از نظر خودسر تحریک شدن، نجات پیدا کرده بود. نیم نگاهی به شیشه‌های تیره ماشین انداخت و قبل از اینکه با پیاده شدن زین، بیشتر از این خجالت زده بشه، قدم‌هاش رو سمت سالن مراسم برداشت و موهای بهم ریخته‌ش رو مرتب کرد.
به هیچ عنوان دلش نمیخواست به وضعیت آشفته مردی که داخل ماشین تنهاش گذاشته بود فکر کنه.
مطمئن بود اینبار بدون هیچ بهونه هیت مانندی قراره تحریک بشه و به کم قانع نیست. آلفاهای اصیل برخلاف آلفاهای معمولی تحت تاثیر فرومون‌های غلیظ امگاها میتونستند به راحتی وارد رات بشند و برای جفت گیری به هر امگای جنبنده‌ای حمله کنند؛ و لیام همچین چیزی رو نمیخواست.
مطمئن بود بعد از چندبار ارضا شدن و وضعیت ضعیف بدنش به دلیل هیت، سکس با اون مرد میتونست بیش از حد تصورش سخت و سنگین تموم بشه و درواقع از زین به دلیل حجم جنتلمن و مراقب بودنش ممنون بود وگرنه معلوم نبود تا چه حد خودش رو تسلیم شهوت میکرد!
"شما.. لیام پین نیستید؟.."
زن نسبتا جوانی با تردید به زبون آورد و نگاه مستقیم لیام کاری کرد که با اطمینان بیشتری جلو بیاد و لبخند بزرگی روی لب‌هاش شکل بگیره.
-"خودم هستم خانوم."
"خدای بزرگ! شما واقعا لیام پینی؟ لیام پین بوکسور؟؟"
خنده آرومی از بین لب‌های پسر به دلیل چشم‌های گرد زن و صدای ذوق زده‌ش بیرون اومد و سرش رو مودبانه در برابر سوال پرسیده شده، تکون داد.
طرفدار رو به روش یک بتای مونث بود و دلیل واضح راحتی و خنده پسر رو همین مورد تشکیل میداد.
-"درسته همون لیام پین بوکسورم!"
"واو.. من- من باورم نمیشه! چطور ممکنه اینجا باشید؟ شما ازدواج کردید؟؟ میتونم باهاتون عکس بگیرم؟"
با گرفتن موبایل از دست بلند شده زن، با فاصله قابل توجهی به نشونه احترام کنارش ایستاد و موبایل رو برای گرفتن عکس سلفی بالا برد.
-"امیدوارم بین خودمون بمونه خانوم اما برای محافظت از شخص دیگه‌ای اینجام."
بلافاصله بعد از گرفتن عکس به زبون آورد و با منتقل کردن موبایل به دست صاحبش، به چشم‌های کنجکاو و سبز رنگ زن نگاه کرد و قدمی سمت عقب برداشت.
"اوه.. البته مطمئن باشید! از دیدنتون خیلی خوشحال شدم! من همه بازی‌هاتون رو دنبال میکنم، بی صبرانه منتظرم توی بازی‌های بین کشوری ببینمتون!!"
YOU ARE READING
Nemo (ziam)
Fanfiction"-از من چی میخوای؟ +بادیگارد پسرم باش!" ژانر: امگاورس/ فلاف/ اسمات. کاپل: زیام. (زین تاپ) -تمام شده-
