+"من تشنمه لیام!"
-"به جهنم!!"
مطمئن شد که صدای فریاد پر حرصش به گوش زین برسه و دوباره زیر دوش آب رفت. ایده احمقانه بستن دستهای اون مرد به تخت واقعا اونطور که باید پیش نرفته بود و لیام فقط مثل خدمتکارها دستورات اون مرد رو اجرا میکرد.
(غذا میخوام، تشنمه، میتونی دستمو بخارونی؟، کمرم داره اذیت میکنه یه بالش پشتم بذار! موبایلم رو بیار باید یه پیامک بنویسم راستی دستم بستس پس برام بنویس!)
چشمهای سرگرم شده مرد نیت پلیدش رو مشخص میکرد و کاری کرده بود که لیام از محدود کردنش پشیمون بشه!
+"ولی اینبار واقعا تشنمه لیام!"
با باز شدن در حمام، پسر با حولهای که دور کمرش بسته بود بیرون اومد و نفس فرد بسته شده، توی سینه حبس شد. ترکیب رایحه شیرین لیام همراه با شامپو و صابونی که استفاده کرده بود به شامه تیز مرد رسید و زین مست شده، شروع به کشیدن نفسهای عمیق کرد.
-"توی دوساعت گذشته سه تا لیوان آب خوردی!"
نگاه مسخ شده زین به سختی از پاهای خوش فرم و بدن ورزیده پسر به چشمهای توبیخ گرش دوخته شد و با کمی مکث، صدای بم شدهش رو آزاد کرد.
+"دلیلی داره که بهت دروغ بگم؟"
(آره! چون میخوای انتقام بسته شدنت رو با اینکارا بگیری!) لیام توی ذهنش تکرار کرد و در واقعیت فقط نفس عمیقی برای کنترل کردن اعصابش کشید!
قدمهای آرومش رو به سمت در برداشت و نگاه سنگین مرد تا لحظه آخری که لیام اتاق خارج بشه، روی عضلات کتف و انحنای زیبای کمرش در گردش بود.
دندونهای مرد هربار برای گاز زدن بازو و پهلوهای نرمش درد میگرفتند و گرگ حبس شده درونش برای درهم شکستن بدن اون پسر غرش میکرد.
-"یخهم همراهش میخوای؟؟"
برخلاف انتظار، پاسخی از سمت مرد دریافت نکرد و ترجیح داد همون لیوان بدون یخ رو تحویلش بده! با بستن یخچال کوچیک اتاق، چراغ اتاق رو خاموش کرد و به سمت اتاق کناری که طبق قرار نانوشتهای برای خودش شده بود حرکت کرد.
اوایل ورود اتاق پایینی رو در اختیار داشت و بعدها به اتاق کناری نقل مکان کرده بود، شاید چون اتاق پایینی زیادی به اتاق لئو نزدیک بود و لیام حوصله شنیدن پرحرفیای اون پسر رو با فیگورهاش نداشت!
با چکیدن قطره آبی روی سینهش نفس عمیقی کشید و تازه متوجه بدن برهنهش که فقط با حولهای پوشیده شده بود شد. نمیدونست چی باعث شد جای اینکه توی خونهش درحال استراحت باشه، دستهای یک آلفا رو به تاج تخت ببنده و خودش فقط با یک حوله توی خونه راه بره!

KAMU SEDANG MEMBACA
Nemo (ziam)
Fiksi Penggemar"-از من چی میخوای؟ +بادیگارد پسرم باش!" ژانر: امگاورس/ فلاف/ اسمات. کاپل: زیام. (زین تاپ) -تمام شده-