توانایی نشون دادن هیچ واکنشی نداشت و تمام عضلات تنش با اون بوی عجیب لمس شده بودند. اطلاعات زیادی راجع به قدرت اصیلها نداشت و دیدن این توانایی مرد کمی ترس رو به رگهاش تزریق کرده بود.
اون بوی عجیب و تیز بعد از چندثانیه جای خودش رو با رایحه دلچسب و لذت بخشی عوض کرد و اینبار پلکهای پسر در برابر شهوت جریان گرفته درون خونش رویهم افتاده بودند.
ناخودآگاه بدنش رو به مرد فشار داد و ناخونهای کوتاهش رو توی پوست بازوهاش فرو برد. مثل موم بین دستهای آلفا بدنش حرکت میکرد و هیچ کنترلی روی حس نیازِ تنش نداشت.
+"بوی اسلیکت داره دیوونهم میکنه امگا!.. کنترش کن!.."
-"فرومونای لعنتیت.. نمیذاره."
صدای گرفته پسر زیر گوش زین پخش شد و لیام بیشتر شدن رایحه رو احساس کرد. گره لذت بخشی داخل شکمش بهم پیچید و ناله ضعیفی از بین لبهاش خارج شد.
-"بدترش نکن لعنتی! انقدر از آلفا بودنت سواستفاده نکن!"
سر سنگین شدهش رو از روی شونه مرد بلند کرد و با چشمهای خیس و براق به صورت سرگرم شده مرد خیره شد.
-"این تو نیستی که فقط فرومون داره!"
خنده آرومی از بین لب های مرد بیرون پرید و موهای تن پسر با حس دست خنک زین زیر لباسش سیخ شدند. تمام عصبهای کمرش حرکت آروم نوک انگشت های مرد رو دنبال میکردند و تمرکز کافی نداشت.
+"امتحانش کن تا ببینی چطور برای داشتنت عقلم رو از دست میدم.."
پوزخند کجی روی لب های پسر شکل گرفت و دستهاش رو به آرومی دور گردن مرد حلقه کرد. آزاد کردن فرومون هایی که برای بیرون اومدن تقلا میکردند کار راحتی بود. هیت، باعث ایجاد رایحه جدیدی میشد و ترکیب رایحه هیت با فرومون امگا، هوش هر آلفایی رو از سر میپروند!
نگاه لیام با کنجکاوی به مردمک چشمهای زین خیره بود و به وضوح متوجه عمیق تر شدن نفسهای مرد میشد! رایحه اتاق سرشار از شهوت بود و باکسر پسر با هر نفس عمیقی که میکشید، تنگتر میشد.
+"این بو.."
زمزمه آروم و گیج شده مرد لیام رو متوجه دلیل تعجبش کرد و چشمهاش رو با تمسخر چرخوند.
-"تلفیق شده با بوی آلفائه؟ یادت رفته فرومونهای من نیمه آلفاس؟ یا نگو که.."
نگاه مشکوک پسر بین مردمک چشمهای زین چرخید و با پایین بردن دست راستش، بیپروا عضو سفت شده مرد رو لمس کرد.
-"تو از این بو خوشت اومده؟.. واو! هربار با علایق عجیبت متعجبترم میکنی! بعدی چیه؟ چشیدن طعم اسلیکم؟"

VOCÊ ESTÁ LENDO
Nemo (ziam)
Fanfic"-از من چی میخوای؟ +بادیگارد پسرم باش!" ژانر: امگاورس/ فلاف/ اسمات. کاپل: زیام. (زین تاپ) -تمام شده-