-5-

281 63 104
                                    


"صادقانه بگم لیام، باهاش سکس کن!."

صدای نفس کلافه پسر توی اتاق نسبتا کوچیک درمانگاه پیچید و نگاه به خون نشسته‌ش رو به صورت دوستانه زن دوخت.

-"من پنج صبح از خوابم نزدم که بیام اینجا و همچین مزخرفی رو بشنوم!."

"ممنونم که بخاطر درمان "خودت" از خوابت زدی لیام ولی نظر من تغییر نمیکنه. اگر اون واقعا یه آلفای اصیل باشه بدن تو خیلی راحت میتونه با سکس به حالت طبیعی برگرده."

-"من نمیخوام-"

"گوش کن پسر!"

با صدای جدیِ دکتر، جمله‌ش به نفس عصبی‌ای تبدیل شد و سعی کرد جلوی خودش رو برای کندن دونه دونه‌ی موهای بلوند شده سر اون زن بگیره.
چون اون یه خانوم بود و لیام هیچوقت به خانوم‌ها بی‌احترامی نمیکرد!. البته فعلا!.

"درحال حاضر تو دچار بحران جنسیتی هستی. بدنت تو رو به عنوان یه امگا به رسمیت شناخته درحالی که خلق و خوی آلفا رو داری! این از نظر علم پزشکی اختلاله و باید درمان بشه. وگرنه نمیتونی فعالیت‌های عادیتم انجام بدی!. درسته؟"

پسر نگاهش رو از عینک گرد زن گرفت و با حرکت دادن سرش به نشونه تایید، منتظر ادامه حرف‌های اون دکتر شد.

"تو چندین ساله درگیرشی و من از همون اول بهت مفید ترین راه رو پیشنهاد دادم و تو چیکار کردی؟ ردش کردی! هرچند نمیدونم کجای خوابیدن با آلفاها انقدر بده."

-"ازشون متنفرم!!"

دکتر سرش رو به نشونه تایید تکون داد و با نفس عمیقی که کشید، سمت میزش برگشت و مشغول نوشتن شد.

"وقتی با یه آلفا بخوابی و تو محدوده شخصی اون باشی، بدنت علائم امگا رو نشون میده! و اگر این روند بخواد مرتب تکرار بشه، تو میتونی فرومون و حتی علائم اصلی خودت رو پس بگیری. متوجهی؟ یعنی مثل الان رایحه آلفا رو نداری!."

-"و برای همین گفتم که اون، فرومون درمانی رو پیشنهاد داده!"

"و منم به عنوان دکترت گفتم که اینکار ممکنه تا آخر عمرت طول بکشه و حتی کامل خوب نشی!"

-"پس دستور میدی باهاش بخوابم؟!"

سر زن از کاغذ فاصله گرفت و با کلافگی واضحی، عینکش رو از روی چشم‌هاش برداشت و روی میز گذاشت. با کمی مکث صندلی چرخ دارش رو سمت لیام هول داد، یکی از دست‌های پسر رو بین دست‌های نرم‌ و
کوچیک خودش گرفت و باعث تعجب لیام شد.

"من خیلی وقته همراهتم لیام و هیچوقت تصورم نمیکرد که در این حد به یک آلفا نزدیک بشی! چه برسه بخوای خودت رو تسلیم فروموناش کنی! پس ازت خواهش میکنم برای یک بار باهاش بخواب و بیا تا بدنت رو آزمایش کنیم. خودت از این وضعیت بدنت خسته نشدی؟ میدونستی ممکنه رات رو هم تجربه کنی؟؟"

Nemo (ziam)Where stories live. Discover now