+"لیام بنظرت امگاها بهترن یا آلفاها؟"-"هیچکدوم بتاها."
+"لیام بنظرت من چه بویی میدم؟"
-"باید به سن بلوغ برسی تا بفهمیم."
+"لیام اگه بزرگ بشم میتونم بفهمم چه بویی میدی؟"
-"اگر تا اون موقع مارک نشده باشم، بله."
+"لیام مارک شدن یعنی چی؟"
-"یعنی ازدواج کنم با یکی! این چیزا رو تو مدرسه یادت ندادن؟"
+"لیام منکه هنوز مدرسه نرفتم!"
-"هرچی، انقدر سوال نپرس."
+"لیام بنظر خودت چه بویی میدی؟"
-"درحالت عادی دریا."
+"واقعا بوی دریا میدی؟ پس چرا میگن امگاها شیرینن بوی دریا که شیرین نیست!"
-"چون من مریضم برای همین فرومون متعادلی ندارم."
+"لیام یعنی چی متعادل نیست؟ یعنی یروز شیرینی یروز تلخ؟"
-"شیرین و خنک."
+"لیام از-"
-"میشه ازت خواهش کنم انقدر اسممو صدا نزنی عزیزم؟"
پسر با کلافگی و صبری که با نهایت حوصله به اتمام رسیده بود به زبون آورد و لئو با چشمهای گرد شدهای سرش رو به نشونه تایید حرکت داد.
+"دوست داری مثل مارلین خوشگلم صدات کنم؟"
-"نه! قرار نیست هرچی بابات بهت گفته رو به من بگی!"
+"لیام میشه وقتی مارلین رو دیدی بهش بگی قول میدم پسر خوبی باشم؟ چون دفعه قبلی وقتی خونه مارتی بودم لیوان از دستم افتاد و شکست!"
-"باشه فقط الان ساکت-"
"شما میتونید پیاده بشید آقای پین."
پسر با دیدن فضای آشنای اطراف، به سمت لئو برگشت و موهای ابریشمی پسر رو به آرومی نوازش کرد.
-"وقتی رسیدی اونجا به پدرت زنگ بزن باشه؟ "
+"باشه لیام، مراقب خودت باش!"
لبخند کجی روی لبهای لیام شکل گرفت و همزمان با بهم ریختن موهای مرتب پسر بچه، در ماشین رو باز کرد و پیاده شد.
-"کسی که باید مراقب باشه تویی بچه!، امن رانندگی کن."
"چشم آقا."
با تایید راننده، نگاه آخر رو به لئو که با چشمهای گرد شدهای نگاهش میکرد انداخت و همزمان با لبخند و حرکت دادن دستش به نشونه خداحافظی، در رو بست.
قدمهاش رو سمت ساختمان خونه برداشت و با فرو بردن دستهاش داخل جیب شلوار جین مشکی رنگش از یخ زدن انگشتهاش جلوگیری کرد.

ESTÁS LEYENDO
Nemo (ziam)
Fanfic"-از من چی میخوای؟ +بادیگارد پسرم باش!" ژانر: امگاورس/ فلاف/ اسمات. کاپل: زیام. (زین تاپ) -تمام شده-