"مارلین نمیخواد که فقط شیرین تو باشه اون میخواد که آلفای شیرین تو باشه، میشه؟ اجازه میدی که آلفای تو باشه؟"-"برای پدرت تعریف کردی که تونستی به کیسه مشت بزنی؟"
حرکت هوشمندانه لیام، جهت بحث رو به خوبی عوض کرد و پسر بچه با یادآوری بهترین اتفاق زندگیش تا این لحظه، مردمک چشمهاش رنگ هیجان گرفتند و به صورت پدرش خیره شد.
+"میدونستی من امروز به کیسه واقعی با دستکشای واقعی مشت زدم؟"
لبخند کجی روی لبهای مرد با بلند شدن لیام از روی مبل شکل گرفت و با نگاه خیرهای خارج شدن پسر رو از سالن دنبال کرد.. بعد از چند ثانیه به چشمهای منتظر پسرش خیره شد و ضربه آرومی با نوک انگشت روی بینیش زد.
+"میدونستی لیام سعی کرد با گفتن این حرف بحث رو عوض کنه و الان فرار کرد؟"
ابروهای پسر بچه به عادتی که از پدرش گرفته بود بالا رفت، با دیدن جای خالی لیام، لبهاش به حالت o در اومد و نگاه پشیمونی به پدرش انداخت.
"یعنی گولم زد؟.."
"متاسفانه همینطوره."
نفس ناراحتی از سینه پسر بیرون اومد و زین با سرگرمی به صورت گرفته و غمگین پسرش خیره شد.
"میشه از اینکه هیچ چیزِ لیام نیستی ناراحت نباشی؟ من انقدر باهاش حرف میزنم تا دلش بسوزه و قبول کنه!"
خنده آرومی از بین لبهای زین بیرون پرید و با حس علاقه زیادی که ناگهانی بهش هجوم آورد، سر پسرش رو توی بغل کشید و بوسه محکمی روی موهاش زد.
"لازم نیست خودت رو اذیت کنی عزیزم، مطمئن باش خیلی زود قبول میکنه که آلفای شیرینش باشم!"
لئو، با لبخند کودکانهای خودش رو توی بغل پدرش فشرد و جملات، با صدای نسبتا خفهای به دلیل فشرده شدن صورتش به سینه مرد، از بین لبهاش خارج شد.
"پس میشه برای اینکه جشن بگیریم باهم پازل درست کنیم؟"
نگاه مرد به سمت ساعت کشیده شد و تصمیم گرفت اینبار بجای اهمیت دادن به خستگی، زمانش رو برای پسرش خرج کنه؛ چرا که این مدت به دلیل کارهای سنگین پرونده پیچیدهش، فرصت بازی با لئو رو از دست داده بود.
وقت جبران کردن برای پسر کوچولوش بود و زین با عقب کشیدن لئو، به چشمهای امیدوار و رنگ روشنش خیره شد.
"پس سختترین پازلی که داری رو بیار شیرینم چون قراره تو کمتر از سیدقیقه درستش کنم!"
*************
راه روی خالی از خدمتکار رو با دقت چک کرد و با پاهای لختی که برای کم کردن صدا بدون پوششی ظاهر شده بودند، به سمت اتاق صاحب عمارت آهسته قدم برداشت.

YOU ARE READING
Nemo (ziam)
Fanfiction"-از من چی میخوای؟ +بادیگارد پسرم باش!" ژانر: امگاورس/ فلاف/ اسمات. کاپل: زیام. (زین تاپ) -تمام شده-