پارت هفتم

188 27 0
                                    

یونگی پشت فرمون نشست و به سمت عمارت راه افتاده .یون هم همراه جیمین که هنوز بیهوش بود ،روی صندلی های عقب نشسته بود و با نگرانی صورت رنگ پریده پسرک رو نوازش میکرد.

-نباید با خودمون می اوردیمش.

=متاسفم یون.تقصیر من بود.نباید بهت اصرار میکردم تا جیمین رو با خودمون بیاریم.دیروز وقتی تلفنی با لی صحبت میکرم هیچ مشکلی وجود نداشت؛یک درصد هم فکرش رو نمیکردم که بخواد چنین برخوردی داشته باشه.هر چی فکر میکنم دلیلی واسه تغییر رویه لی نمیبینم.

-با ته صحبت میکنم تا قضیه رو پیگیری کنه.

با رسیدن به عمارت ،یونگی پیاده شد و در عقب رو باز کرد.جیمین رو بلند کرد و وارد عمارت شد.همین که میخواست از پله ها بالا بره با صدای تهیونگ متوقف شد:

+یونگی!چه خبره ؟جیمین چرا اینقدر رنگ پریده است.

=الان وقتش نیست ته.یون تو جین رو صدا کن تا بیاد، منم جیمین رو میبرم اتاق درمان.

-باشه الان صداش میکنم.فقط لطفا ببرش اتاق خودش .اون هنوز از اتاق درمان میترسه .

یونگی با سر تایید کرد و به سمت اتاق جیمین حرکت کرد.

تهیونگ که خیلی نگران شده بود به سمت یون رفت و با کشید دستش اون رو متوقف کرد

+یون میشه بگی دقیقا چه اتفاقی افتاده؟

-الان نه ته..بزار اول جین رو صدا کنم تا بهش رسیدگی کنه بعدش واست توضیح میدم.

تهیونگ که فهمید، اصرار بیشتر فایده نداره تصمیم گرفت پیش مهمونش برگرده و منتظر یونگی و یون بمونه.گونگ یو برای چک کردن یک سری مدارک اومده بود تا با هم بررسیشون کنن.

وقتی قیافه درهم تهیونگ رو دید با نگرانی پرسید:

$ چی شده کوک؟اگر مشکلی پییش اومده بگو تا با هم حلش کنیم .

+خودمم نمیدونم دقیقا چی شده دایی.باید منتظر بمونم تا یون بیاد و توضیح بده دقیقا چی شده.

.......................................................................................................

در همون لحظه جین درحال وصل کردن سرم به جیمین بود.با عصبانیت تمام نگاهی به یون انداخت و گفت:

٪واقعا از تو یکی انتظار نداشتم یون.فقط یه ساعت از رفتنتون میگذره و تو این بچه رو اینطوری برگردوندی خونه!میشه بگی دقیقا چه غلطی کردی که به این روز افتاده؟

-بهتره بریم پایین.ته هم منتظره تا مثل تو بازپرسیم کنه.

بعد از مطمعن شدن از حال جیمین و تنظیم کردن نور اتاق هر دو اتاقش رو ترک کردن و رفتن به سمت اتاق مطالعه تهیونگ.بعد از در زدن وارد شدن و دیدن یونگی هم پیش اون دو نفر نشسته .

love me(ویمین)Where stories live. Discover now