پارت بیست و نهم

135 26 8
                                    


چک نشده🥲

دو هفته بعد

برای بازدید و بازرسی خانواده هایی که تو این مدت بچه ها رو به سرپرستی گرفته بودن راهی بوسان شده بود .

با اینکه میتونست  شخص دیگه ای رو جای خودش بفرسته اما ترجیح داد شخصا به این بازرسی بره و از شرایط تک تک اون بچه ها مطمعن بشه .از روزی که ریاست امور خیریه رو بر عهده گرفته بود هفتد تا از بچه های خانه سبز توسط خانواده هایی که اهل بوسان بودن به سرپرستی گرفته شده بودند .

برای همین اول تو سفر های یکروزه به بازدید بقیه بچه های تو شهر های دیگه رفت و الان هم راهی سفر سه روزه اش شده بود .

البته یادش بود که قبل رفتن به تهیونگ بسپاره که حواسش به خانه سبز و هانول و رز باشه .دلش میخواست هانول و رز رو پیش یون بزاره اما به خاطر قوانین نمیتونست .

هر روز که میگذشت بیشتر نگران وضعیت اون دوتا گل سرخ میشد .اگر تا دو هفته ی دیگه کارهای سرپرستیشون رو کامل نمیکرد مطمعنن اون رییس پلیس لعنتی زندگیشون رو از اونی که بود هم جهنمی تر میکرد .

تو این مدت هر بار از تهیونگ راجب  اون دوستش که قرار بود واسه سرپرستی هانول و رز اقدام کنن پرسیده بود اما هر بار تهیونگ یه جوری از زیر جواب دادن در میرفت .

فقط بهش اطمینان داده بود که نگران هیچ چیز نباشه و بهش اعتماد کنه .

جیمین از خیلی وقته پیش به تهیونگ کاملا اعتماد کرده بود .دقیقا از همو روزی که جلوی اون همه ادم سوگند خورده بود تا ابد در کنارش میمونه و هرگز نا امیدش نمیکنه .

فلش بک

چند ماه قبل بعد از مهمونی جیمین

با وجود سخنرانی بی نظیرش باز بودن کسایی که دایما به پر و پاش بپیچن .یکیشون وانگ بود که از هر فرصتی برای تخریب کردن جایگاه جیمین استفاده میکرد .

مثل الان که درست وسط سالنی که پر تردد ترین بخش تو اون ساختمان بود داشت با حقارت به جیمین نگاه میکرد و سر یکی از پرونده های مالی باهاش بحث میکرد .

+من این حرفها حالیم نیست .تا وقتی مشخص نشه که این پول کجا رفته هیچ کدوم از شماها دیگه حق ورود به اینجا رو ندارید.

وانگ با پزخندی کثیفی غرید :

مثل اینکه خیلی خودت رو دست بالا گرفتی فسقلی.باورت شده با چسبیدن به خاندان کیم میتونی پشت چهره واقعیت پنهان شی.

جیمین از عصبانیت فشار دستاتش رو که مشت کرده بود رو بیشتر کرد .

+تو چطور به خودت اجازه میدی اینطور بی ادبانه با من صحبت کنی؟مثل اینکه فراموش کردی من کیم و اینجا چه جایگاهی دارم ؟

وانگ:فکر کن تو همین چند روز همه فهمیدن تو چه جایگاهی داری .اصلا خودت بگو جایگاه کسی که اینطور به یه پسر مجرد که از قضا بیشتر از هفت سال ازش بزرگتره میچسبهه و از نردبانش بالا میره چیه ؟

love me(ویمین)Where stories live. Discover now