قبل از گفتن حرفام، میخوام یه تشکر بزرگ کنم از تکتک کسایی که حتی برای یک پارت، از ووت و کامنتهاشون دریغ نکردن. اگر که میشد، تکتکتون رو اسم میبردم و دلم میخواست جدا جدا ازتون تشکر کنم.قصهی کیمهاسکی خیلی ساده و فقط از یه سناریو شروع شد. سناریویی که گمون میکردم ازش یه چندشاتی کمدی رمانتیک درمیاد و بس. هیچوقت حتی تصور هم نمیکردم که شخصیتهاش تا به این اندازه پیش بیان و اینهمه ماجرا بسازن. قبل از هرچیز من از نوشتن هر پارت حیرتزده میشدم و برای اتفاقاتی که قرار بود بیفته، کنجکاوی میکردم.
یکی از ژانرهای کیم هاسکی، ملودرامه. یک روند آهسته و آروم و کاملا روزمره و روتین که شاید حتی کلیشه هم داره. دلیلی که شامل این ژانر شد، توی رابطهی ییشینگ و جونمیون قصهست. یه رابطهی بالا و پاییندارِ تا حدی بلاتکلیف، که مدام دور خودشون چرخیدن، بحثهای تکراری و بینتیجه کردن و حتی به توافقی هم نرسیدن. و در عین حال اونقدری بالغ بودن که چیزی رو خراب نکنن، به هم احترام بذارن و با وجود همهچیز باهم مدارا کنن.
من از نوشتن چنینچیزی خیلی راضیم چون که باور دارم بهترین تصمیم و پایان، چیزی بود که جونمیون میخواست. کسی که کاراکتر اصلی این فیکشن بود. کسی که دلش میخواست برای یکبار هم که شده، مثل خودش، با خودش و با اسم خوب زندگی کنه حتی اگه به قیمت از دست دادن که نه، دور موندن از چیزهای ارزشمند زندگیش باشه.رابطهی ییشینگ و جونمیون در نوع خودش منحصربهفرد بود چون هردو در چنین رابطهای ناتوان بودن، عاشقانههاشون از یادشون رفته بود و نمیدونستن در مقابل همدیگه چه واکنشی نشون بدن. اونها فقط پناهی لازم داشتن که از قفس خودساختهشون بیرون بیان و بتونن زندگی کنن و این کارو ییشینگ برای جونمیون و جونمیون برای ییشینگ کرد و اینجا بود که شاید به این نتیجه رسیدن، یه زوج متفاوت باشن. دوتا مرد با راه و روش خودشون، انتخابهای خودشون و حتی با خط قرمزهایی برای خصوصیترین قسمت رابطهشون.
کیمهاسکی سعی داشت سهنوع رابطهی متفاوت بین ییشینگ و جونمیون، چانیول و بکهیون و جونگین و سهون رو نشون بده. اینکه چقدر پیامش رسید و چقدر باهاش ارتباط برقرار شد، چیزیه که بر عهدهی خوانندههای عزیزشه.
و در آخر،
جانگ ییشینگ همون کسیه که موقع خشم و کلافگی بهش نیازه و کیم جونمیون همون کسیه که به موقعش یک تکیهگاه برای وقتیه که فرسوده و بیپناه جایی برای پناه بردن بهش نیست.اگر کیم هاسکی موردعلاقهی شما بود، تا ابد بهخاطرش خوشحالترینم و اگر به هردلیلی ازش خوشتون نیومد، لطفا جایی نگید کیم هاسکی "فیکشن بدی" بود، بگین کیم هاسکی "نویسندهی بدی" داشت 🥲♥️
* تعظیم نود درجه *
کسی که خیلی براش عزیزین و ازتون ممنونه،
- لایتی -
YOU ARE READING
[ Kim Husky ]
Fanfiction* کیم هاسکی * " - هاسکی؟ هاسکی همونقدر که وحشیه، میتونه به همون اندازه هم آروم و دوستانه باشه ولی بستگی به این داره که چطور بزرگش کرده باشی! اینکه من اینجوریم بخاطر همهی کساییه که هیچوقت حتی سعی نکردن تا کمی احساسات منو بفهمن و از من یه آدم بیا...