𝕻𝖆𝖗𝖙 ¹: اون لعنتی جفت منه

4.9K 363 182
                                    

سلام، لطفا بوک رو با پارتای اولش قضاوت نکنید، کم کم که وارد عمق داستان بشید، جذابیت داستان بیشتر به چشم میاد🔥

شاید یه کلیشهٔ تکراری به نظر بیاد، اما من کسی نیستم که تکراری بخوام بنویس، پس لطفا صبر داشته باشید تا کم کم پازل های داستان آشکار بشن و در نهایت کنار هم قرار بگیرن💞

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

: قربان، متاسفانه محموله ارسالی اسلحه به چین با شکست مواجه شد.

+چـــــــــــــی؟!
جونگ کوک با خشم از روی صندلیش بلند شد و فریادش رو بین پرده های لرزون گوش فرد مقابلش آزاد کرد.

: متاسفیم قربان، باند بلک کیم‌…

+باز هم باند بلک کیم‌ها؟! احمقا پس شما چه غلطی میکردید؟؟ این چهارمین محموله ایه که توسط اون آشغالا به گند کشیده میشه و اونوقت شما فقط بلدید بیاید اینجا به من بگید متاسفم؟؟؟

جونگ کوک با خشم قفسهٔ سینش جابجا میشد و بتای روبروش هر لحظه فکر میکرد امگای سلطنتی هر آن ممکنه از عصبانیت منفجر بشه.

جونگ کوک از پشت میزش کنار رفت و با عصبانیت گفت
+خودم خدمتشون میرسم، این بار نمیزارم قِسِر در برن !!!

این رو گفت و با قدم های محکمش، بتا رو هم مجاب کرد تا با ترس دنبال امگای قدرتمند به راه بیفته.

.
.
.

: قربان شما مطمئنید؟

+هیچوقت تا این حد مطمئن نبودم تیانگ.

جونگ کوک این رو گفت و بعد از اینکه مطمئن شد خشابش دیگه جایی برای گلوله‌های اضافه نداره، از ون پیاده شد.

پشت سر جونگ کوک، ده ها سیاه پوشِ نقاب‌دار پیاده شدن و پسر مو مشکی رو پوشش دادن. جونگ کوک نیشخندی زد و زیر لب زمزمه کرد
"کارِتون تمومه بلک کیم‌های احمق"

این رو گفت و بلافاصله همراه افراد قوی و آموزش دیدش، به سمت عمارت قدم برداشت.

.
.
.

•tae's pov•

&جناب کیم، متاسفانه اتاق پسر و همسرتون محاصره شده. دستور چیه قربان؟

عربده ای از شدت خشم کشیدم و یقه‌ی مرد بتا رو تو دستام جا دادم.
-دستور؟؟ تا آخرین قطره‌ی خونِتون از خانوادم محافظت کنید بزدلـاااااااااا

با خشم مرد رو به کناری هُل دادم و قدم های محکم و پر صدام رو به نشونه اعتراض به این دنیای نامرد، با صدای بلند به زمین میکوبیدم و به سمت اتاق عزیز کرده هام میرفتم.

-میکشمت جئون، کارت به جایی رسیده که جون خانوادم رو تهدید میکنی؟ خودت و تمام نسل و نَسَبِت رو به آتیش میکشم کثافتِ آشغال.

S̷l̷o̷w̷ ̷d̷e̷a̷t̷h̷ ᵥₖₒₒₖWhere stories live. Discover now