21 • بخش دوم - پازل •

524 116 83
                                        


سالی برای گرفتن کاغذها بلند شد و با یک لبخند کوچیک که نشانه ی تایید کردن بود کاغذها رو از ادوارد گرفت .

ادوارد توضیح داد : به ترتیب ، از سمت چپ بخون و .. من .. موقع خوندن تنهات می ذارم .

ادوارد گفت و فورا اونجا رو ترک کرد ؛ پس سالی هیچ فرصتی برای ابراز موافقت یا مخالفتش نداشت .

سالی روی تخت ادوارد - ادواردِ کوچک البته ! - نشست و به کلمات بزرگ و پررنگ بالای صفحه نگاه کرد :

[ هرگز گفته نمی شه ]

ابروهاش رو بالا فرستاد و از دست خط ، واضح بود ادوارد سن خیلی کمی داشته . به تاریخ نگاه کرد و بعد از انجام یک تفریق ساده ، فهمید ادوارد فقط هفت ساله بوده !!

- اوه خدا ! چطور اینارو نگه داشته ؟!

{{   بابا میگه خاطره نوشتن کمک می کنه . پس حتما درسته .

دیروز ، برای اولین بار رفتم تولد .
از روی پله ها بازی بچه ها رو تماشا کردم .
من حتما باید با بابا اون بازی رو امتحان کنم . خیلی جالب بود .

تا موقع شام روی پله ها صبر کردم . ولی گشنه   بودم .
مامان گِرِگ من رو پیدا کرد .
اون تعجب کرده بود و ازم خواست همراه بقیه برم طبقه ی پایین .

اما من دلم می خواست برم خونه .

پس تظاهر کردم دلدرد دارم و الکی گریه کردم .

من دروغ گفتم .

وقتی مامان اومد دنبالم ، عصبانی بود . بهش گفتم   اونجا خوب نبود . ولی دعوام کرد .
گفت که کار خیلی مهمی با رئیسش داشته .
من باید رئیس بشم . مامان هیچ وقت با رئیس دعوا  نمیکنه .   }}

- خدای من ..
سالی نفسش رو حبس کرد و با وحشت به نوشته یک پسربچه ی هفت ساله چشم دوخت .

تمام ناراحتی و خشمی که داشت برای بعد نگه داشت و کاغذ بعدی رو برداشت ...
طبق تاریخ ، ادوارد ده ساله بوده .

{{   پدر بهم دروغ گفت . و من از قبل می دونستم یک چیزی اینجا اشتباهه .
الان چهار روز از وقتی که فهمیدم می گذره .
من فرار کردم .
ولی مهم نیست . الان اینجام و به جز کمی احساس خستگی ، مشکل دیگه ای ندارم . خب .. یعنی جسمم مشکلی نداره .

بعضی وقت ها دوست دارم که جسم ، بر ذهن غلبه کنه . اگر اینجوری بود می تونستم کاری کنم که دیگه اینقدر از مامان - جوانا - نترسم .

ولی این دست خودم نیست .
پس نباید خودم رو مقصر بدونم .

من میدونم که فالگوش ایستادن کار خوبی نیست .

اما مکالمه ی تلفنی اونا توی تمام خونه پیچیده بود و در هر صورت من می شنیدم . البته فقط حرف های جوانا شنیده می شد .

For The First TimeWhere stories live. Discover now