7• زرافه•

697 118 50
                                        


در حالی که دوان دوان از پله ها پایین می اومد داد زد :
- من دارم میرم بیرون بابا !! ایان دم دره . برای شام بیرونم . منتظرم نباش . دوستت دارم ، مراقب خودت باش و خدافظ !

وکتونی های مشکیش رو برداشت و با عجله و بدون اینکه بنداش رو ببنده پوشید .

پدرش آهی کشید و آروم خندید و چیزی نگفت .
سالی اون رو توی یک عمل انجام شده قرار میداد .
همیشه .
الان هم همینطور بود .

در ماشین رو بهم کوبید و به محض اینکه آهنگ مورد علاقه ش رو شنید ، شروع کرد به بلند خوندن و ایان هم همراهیش کرد .

- حالا کجا بریم ؟
ایان داد زد تا صداش از بین جیغ های سالی و صدای کر کننده آهنگ شنیده بشه .

- نمیدونم !
سالی هم صداش رو بالا برد تا شنیده بشه و هرگز اون دکمه رو فشار نداد تا صدای موزیک کم بشه .

ایان بهش چشم غره رفت و زیر لب بهش فحش داد .

- بریم رستورانی که اندرو توش کار میکنه .

سالی مثل یک بچه ی سر به زیر گفت و ضبط رو خاموش کرد .

ایان با بدجنسی چشماش رو از خیابون جدا کرد و به سالی پوزخند زد .

- چیه ؟؟

- همم .. میخوای بریم دنبال اندرو و شما دوتا تو خونه ی اون تنها باشین ؟؟ .. میدونی ..

- شات د فاک آپ ایان .
سالی دندوناش رو بهم فشار داد و حس کرد گونه هاش داغ شده .

پوزخند ایان به نیشخند و بعد به قهقهه تبدیل شد و این نقطه ی جوش سالی بود . یک مشت محکم به بازوی ایان زد و باعث واکنش اون و بوق های ممتد ماشین عقبیشون شد :
- هییی !! تو داشتی ما رو به کشتن میدادی با این کارِت !

سالی اخم کرد و خودش رو به عقب پرت کرد تا به صندلی برخورد کنه .

زیر چشمی به ایان و پوزخندش نگاه کرد .

- میشه اون لعنتی رو از روی صورتت برداری ؟؟؟

دندونای ایان پدیدار شد .

- میدونی .. فکر میکنم بین سفر والدین اندرو و تنها بودنش و اینکه تو مدام از اون حرف میزنی و الان هم میخوای بری محل کارش یه رابطه ی مستقیم وجود داره . اولیش چطوری بود ؟؟ بلوجاب ؟؟؟

- خفه شو خفه شو خفه شو ! باشه باشه . من ازش خوشم میاد ولی تاحالا یه سکس لعنتی باهاش نداشتم .... اصلا برو پارک ، سیدنی باید اونجا باشه .

°°°

- راستی سالی ، چه خبر از دوست دیوونه ت ؟

سیدنی با دهن پر از چیپس گفت و جاش رو روی چمن ها درست کرد .

-سالی به چشمای آبی سیدنی نگاه کرد و گفت : دوست دیوونه م ؟؟

ایان زودتر از سیدنی جواب داد : همونی که با گلدون ها حرف میزنه.

For The First TimeTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang