chapter23

124 7 0
                                    

تیغ و بیشتر فشار دادم که یه دفعه در باز شد و لوک تا دید تیغ تو دستم تیغ و گرفت و داد زد
ل_"میشه بدونم داری چه غلطی میکنی"
بدون اینکه چیزی بگم فقط نگاش کردم دیگه حتی حس حرف زدن هم نداشتم احساس میکردم خون توی بدنم یخ زده و ریز می لرزیدم
ل_"پاشو بریم دستتو پانسمان کنم"
می خواست آب رو ببنده که متوجه شد فقط آب سرد بازه آبو سریع بست و گفت
ل_"دختر تو دیونه شدی مگه الان نگفتی با کشتن اون عوضی چیزی درست نمیشه پس چرا اینکارا رو می کنی فکر میکنی با این چیزا همه چیز مثل قبل میشه نه نمیشه اینطوری فقط به خودت صدمه میزنی"
بازم چیزی نگفتم و به دیوار روبروم زل زدم خیلی حرف دارم که بگم ولی نمی تونم چیزی بگم احساس میکنم لال شدم لوک سریع یه حوله آورد لباس های خیسم به جز لباس زیرم رو از تنم دراورد و وقتی چشمش به کبودی های روی سینه هام افتاد سریع حوله رو دورم پیچید و معلوم بود که عصبانیه از تو وان بلندم کرد و بردم تو اتاق دوتا پتو آورد و انداخت روم پشتم نشست و موهام رو سشوار کشید و دست میکشید تو موهام وقتی موهام خشک شد کاملا گرم شده بودم رفت و وسایل پانسمان رو آورد و دستمو پانسمان کرد و یه بوسه روی دستم گذاشت و از اتاق رفت بیرون تا لباس بپوشم وقتی لباس پوشیدم رفتم و رو تخت دراز کشیدم تب داشتم و هنوز لرز کوچیکی داشتم در اتاق باز شد و سوفیا اومد تو منو محکم بغل کرد اشکم جاری شد و گفتم
"تو حرفمو باور میکنی دیگه باور کن من نمی خواستم"
موهامو داد پشت گوشم و گفت
س_"آره عزیزم معلومه که باور میکنم میدونم تو همچین کاری نمیکنی تازه اگه با خواست تو بود هری هیچ وقت معذرت خواهی نمی کرد"
بغلش کردم و زیر لب گفتم ممنون یه دفعه از بغلم اومد بیرون دست زد رو پیشونیم و گفت
س_"وای مارگاریتا تو داری تو تب میسوزی تمام بدنت داغه"

"چیز مهمی نیست"

س_"معلومه که مهمه تو استراحت کن تا برم برات قرص بیارم"

"سوفیا لوک رفت؟"

س_"نه پایین نشسته الان میگم بیاد پیشت"
در رو بست و منم رو تخت دراز کشیدم و چشام گرم شد و خوابیدم کلافه بودم گرمم بود و همه ی تنم خیس بود لوک کنارم خوابیده بود و آروم موهامو نوازش میکرد و پیشونیم رو می بوسید
"لوک حالم خیلی بده کمکم کن"

ل_"قربونت بشم من زنگ زدم دکتر بیاد عسلم تو بگو چیکار کنم تا آروم بشی من همون کارو میکنم"

"برام بخون"

ل_"چی!!"

"برام آهنگ بخون"

ل_"باشه"
رفتم تو بغلش و سرمو گذاشتم رو سینش و اونم شروع کرد به خوندن

you're  like perfection, some kind of holiday
تو مثل تکامل میمونی، یه جور تعطیلات
You got me thinking that we could run away
باعث شدی فکر کنم میتونیم فرار کنیم
You want I'll take you there,
میخوای، من میبرمت
You tell me when and where,
بهم بگو کی و کجا
But then I asked for your number,
ولی وقتی شمارت رو خواستم
Said you don't have a phone
گفتی تلفن نداری
It's getting late now,
حالا داره دیر میشه
I gotta let you know
باید بگم بدونی
That everybody wants to take you home tonight
که همه میخوان امشب تو رو ببرن خونه
But I'm gonna find a way to make you mine
ولی من یه راهی پیدا میکنم که تو رو مال خودم کنم
Don't stop doin' what you're doin'
کاری که میکنی رو متوقف نکن
Every time you move to the beat
هر بار با آهنگ میرقصی
It gets harder for me
برام سخت تر میشه
And you know it
و تو میدونی
Don't stop 'cause you know that I like it
متوقف نشو چون میدونی که خوشم میاد
Every time you walk in the room
هر دفعه میای تو اتاق
You got all eyes on you
همه بهت نگاه میکنن
And you know it
و تو میدونی
You're coming close now, swear I can taste it,
حالا داری نزدیک میشی، قسم میخورم که میتونم مزه اش کنم
You got me tongue tied, I can't escape it
باعث شدی زبونم بند بیاد، نمیتونم ازش فرار کنم
I'm loving what you got,
من عاشق چیزی ام که داری
But then you push me off,
ولی بعد تو منو عقب هل میدی
And everybody wants to take you home tonight
و همه میخوان امشب تو رو ببرن خونه
But I'm gonna find a way to make you mine
ولی من یه راهی پیدا میکنم که تو رو مال خودم کنم
Don't stop doin' what you're doin'
کاری که میکنی رو متوقف نکن
Every time you move to the beat
هر بار با آهنگ میرقصی
It gets harder for me
برام سخت تر میشه
And you know it
و تو میدونی
Don't stop 'cause you know that I like it
متوقف نشو چون میدونی که خوشم میاد
Every time you walk in the room
هر دفعه میای تو اتاق
You got all eyes on you
همه بهت نگاه میکنن
And you know it
و تو میدونی
Every day it's the same love and games that you play
هر روز همون عشق و همون بازی هایی که میکنی
Back and forth, round and round, kinda like it this way
عقب و جلو، دور و دور، یه جورایی اینجوری خوشم میاد
Don't stop doin' what you're doin'
کاری که میکنی رو متوقف نکن
Every time you move to the beat
هر بار با آهنگ میرقصی
It gets harder for me
برام سخت تر میشه
And you know it
و تو میدونی
Don't stop 'cause you know that I like it
متوقف نشو چون میدونی که خوشم میاد
Every time you walk in the room
هر دفعه میای تو اتاق
You got all eyes on you
همه بهت نگاه میکنن
And you know it, know it, know it
و تو میدونی، میدونی، میدونی

چشمام رو بستم و به این که چقدر با احساس و زیبا می خونه فکر کردم و وقتی داشت موهامو نوازش می کرد خوابم برد
.
.
.
خب امیدوارم دوست داشته باشین رای و نظر یادتون نره

my big loveWhere stories live. Discover now