28.1.14 - 2AM
لو لباس هاش رو درآورد
یه تیشرت سفیدِ نازک و ابریشمی
و شلوار جینش که جوری به بدن زیباش چسبیده بود
که دلم میخواست همه ی نقاط بدنش رو لمس کنم
ولی باید صبر میکردم
چون لو خجالتی بود
و ممکن بود فرار کنه مثل
سارا
و جان
Mahshid.
YOU ARE READING
Blasé ➳ l.s. (persian translation)
Fanfictionمن تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه.