8.2.14
لو یکی از طناب هایی
که به جای زنجیر ها بسته بودم رو
جویده و پاره کرده بود
و غیبش زده بود
وقتی دنبالش میگشتم
یه بطری شیشه ای
به سمتم
پرت کرد
Mahshid
YOU ARE READING
Blasé ➳ l.s. (persian translation)
Fanfictionمن تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه.