6.2.14
همون چاقو روبرداشتم و روی گردن لوییم
گذاشتم و بهش گفتم
این بهش کمک میکنه و از اینکه
بخواد دوباره منو با خودم
تنها بذاره جلوگیری میکنه و بهم
قول داد که همیشه باهام میمونه و
گفت اگه من کابوس هاش رو
بکشم، قلبش میشکنه
اینکه این حرف هارو میزد
اذیتم کرد
چون این یعنی لویی از اون ها بیشتر از
من خوشش میاد
اگه همونطور که عاشق منه
عاشق اون دیو ها هم باشه چی؟
Mahshid.
YOU ARE READING
Blasé ➳ l.s. (persian translation)
Fanfictionمن تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه.