اوایل :
برو گم شو
باید تمومش کنی
گم شو و ولم کن
اواسط :
لطفا (در حال خندیدن) بذار برم
اصلا، تا وقتی که منو ببوسی
لطفا تمومش کن (در حال گریه کردن) داری بهم آسیب میزنی
معذرت میخوام، معذرت میخوام، معذرت میخوام (گونش رو میبوسه) نمیخواستم بهت آسیب بزنم. باید زودتر بهم میگفتی لویی، نمیخواستم اینکارو بکنم. متاسفم لویی (لبهاش رو میبوسه) خیلی متاسفم، تقصیر من بود که اینطوری شد. دوستت دارم.
(با ضعف هلش میده کنار) من هیچ وقت نمیتونم دوستت داشته باشم
(اذیت میشه، فورا بغلش میکنه) من نمیخواستم هیچ دردی برات به وجود بیارم لویی. (محکم تر بغلش میکنه) میدونی که هیچ وقت نمیخواستم اینکارو بکنم. دوستت دارم (بوسه) دوست دارم (بوسه) دوست دارم (لویی اول مقاومت میکنه ولی بعد صرف نظر میکنه. هری چونه اش رو روی سر لویی میذاره و انقدر به جلو و عقب حرکتش میده تا لویی به خواب میره) لطفا منو ببخش لویی (زمزمه میکنه) تو تنها کسی هستی که میخوام بهم اهمیت بده.
اواخر :
دوستت دارم.
من خوشحالم وقتی منو میبوسی.
نمیتونم انجامش بدممشکلی نیست لویی. تا ابد. همیشه اینو یادت باشه.
Mahshid.
YOU ARE READING
Blasé ➳ l.s. (persian translation)
Fanfictionمن تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه.