همان روز
قبل
اِل: "این چیزیه که وقتی به من اعتماد کنی گیرت میاد"
بعد
اِل: "اوه خدارو شکر، نمیتونستم با همچین گناهی زندگی کنم"
اِل: "تقصیر مادرشه، اون زن نابودش کرده"
اِل: "نه، دروغه، نمیتونه اینطوری باشه"
اِل: "نه نه نه انقدر اینو نگو"
اِل: "اون به عنوان یه بچه آسیب روحی دیده بود، نمیگم باید تبرئه شه ولی باید موقع محاکمه کردنش اینو در نظر بگیرند"
اِل: "تو که نمیدونی! از خودت حرف درنیار!"
اِل: "اون نمیتونست به من دروغ بگه"
اِل: "ازم دورش کن!"
اِل: "م- من یکم زمان نیاز دارم"
اِل: "او- اون... نه."
اِل: "چرا؟"
اِل: "نه، من بهش اهمیت نمیدم"
اِل: "الان حقیقتو درباره ش میدونم ولی فقط... چرا؟"
Mahshid.