11

2.8K 487 27
                                    

28.1.14 - 3AM

لو خوابیده، ملافه های سفیدشو

روی سینش نگه داشته و کمرش رو

بدون پوشش رها کرده، کمرش خیلی سرد

و خودش خیلی ناراحت به نظر میرسید

ملافه ها رو به خودش نزدیک تر

کشید. انگار داشت یه نفرو بین بازوهاش تصور میکرد؛

اون شخص من بودم و

من کی باشم که

‌چیزی که عشقم میخواد موقع خواب تو بغل بگیره رو

بهش ندم؟


Mahshid.

Blasé ➳ l.s. (persian translation)Where stories live. Discover now