58.[Fire]

4.4K 809 763
                                    

-نمیتونیم بهشون خبر بدیم?

-بذار دادگاه بگذره…بذار مورتز باور کنه تو مردی و کار دیگه ای نکنه

دیوید گفت و لیوان اب رو دست هری داد و باند روی زخم هری رو به ارومی باز کرد و مشغول تمیز کردن اطراف زخم گرد و کوچیک روی سینه ی هری شد.

-زین… اده اونا دیوونه میشن… لویی عذاب وجدان گرفته… میدونم اونا ساکت نمیشینن

هری گفت و دیوید با تردید نگاهش کرد و بعد نفس عمیقی کشید.

-دوستات بازیگرای خوبی ان?

-میتونن باشن اگه ازشون بخوام!

-اگه میتونی با تکونای ماشین کنار بیای حاضر شم!

دیوید با کلافگی که ناشی از تردیدش بود گفت و هری لبخند بزرگی زد و پتوی نازک رو از روی پاهاش کنار زد و به سختی ولی با لبخند توی جاش نشست .

-باشه فهمیدم مصممی… بذار کمکت کنم

دیوید با خنده ی کوتاهی گفت و زیر بغل هری رو که کمی از دردهاش کمتر شده بود گرفت و کمکش کرد بایسته.

قرار نبود لباس هاش رو عوض کنه چون لباس های دیوید قطعا به تنش زار میزد .

چند دقیقه ی بعد که دیوید شلوارش رو با جین عوض کرده بود و روی تیشرتش پیرهن نازکی پوشیده بود ،هری دستش رو برای رد کمک دیوید بالا اورد و با قدم های اهسته خودش رو به در رسوند و بازش کرد.

اخرین چیزی که انتظار داشت ،دیدن راهروی مُتل قدیمی پشت در اتاق دیوید بود.

-خیلی منظره قشنگی نیست ولی خب همینه دیگه!

دیوید با خنده ی اروم و خجالت زده ای گفت هری دستی روی شونه ی مرد زد و نگاهش رو از اطراف گرفت و به کمک دیوید از راهرو خارج شد.

توی ماشین نشستن و دیوید بلافاصله به سمت پشت ماشین خم شد و کلاه لبه دار مشکیش رو برداشت و به سمت هری گرفت.

-یه جوری موهاتو جا بده زیر این… هرکسی اونارو ببینه تورو تشخیص میده

هری خندید و موهاش رو به سختی زیر کلاه جا داد و چند بار دستش رو محکم روی کلاه کشید تا مطمئن بشه موهای بد قلقش از زیر کلاه بیرون نزنه.

-بریم دوستاتو سوپرایز کنیم!

➖➖➖

-کسی اینجا نیست قربان… کاملا خالیه

سرباز گفت و نایل با ناباوری به مالو و جودی نگاه کرد.

-کجا رفتن? چیز دیگه ای ننوشته بود?

جودی  از مالو پرسید و مالو سرش رو به طرفین تکون داد.

-فقط نوشته بود میان اینجا

-رفته سراغ بابام… یعنی این منطقی به نظر میرسه

کلویی که به دستور هوران از ماشین  پیاده نشده بود گفت و نگاه بقیه رو که کنار ماشین ایستاده بودن رو به خودش جلب کرد.

Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETEDTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang