"جانگ کوک"
-اینجا جای جدید رییسه؟
به ویلای بزرگی که جلوش ایستاده بودیم خیره شده بودم. دستش رو روی شونم گذاشت و بدون اینکه جوابمو بده با چشمای نگرانش لب زد:
-من حتی نمیدونم قراره برای اون عوضی چیکار کنیم! اگر باز بخواد کاری باهات داشته باشه...
لبش رو گاز گرفت و به در ویلا تکیه داد .توی اینجور مواقع باید چیکار کنم؟... بی توجه به آشوبی که درونم وجود داشت لبخند ساختگی ای زدم.در هر صورت اون توی این موقعیت نگران من بود...
-بیخیال ته! بجای فکرو خیال کافیه داخل بشیم و بفهمیم چی در انتظارمونه.
نگاه عمیقش رو توی چشمام دوخت. جلوی پلک زدنم رو گرفتم تا بتونم توی بازی خیره شدن برنده شم! لبی کج کرد و بالاخره زنگ کنار در رو فشار داد.
ویلا عظیم و با شکوه بود ولی تموم در و دیوارش با خزه ها و ریسه های خشکیده پر شده بود و نمای ساختمون رو نابود کرده بود. با دیدن ساموئل از دور ایستادم تا تهیونگ ازم جلوتر بیوفته.
رییس با پیپ بزرگی روی میزی که توی بالکن حیاط گذاشته بود نشسته و با چشماش دنبالمون میکرد.
-بالاخره! اوه...کی با جانگ کوک عزیزم همچین کاری رو کرده؟
به کبودی های روی صورتم اشاره کرد .کنار تهیونگ روی صندلی نشستم. بدون اینکه منتظر جوابم باشه سوال بعدی رو پرسید:
-خوب با سرنگ حال کردی؟
اخم کردم :
-فکر نمیکردم صد میلیون می ارزه!
ساموئل شیشه ی مشروب رو جلوی رییس گذاشت و رفت.
-می ارزه...حداقل به داشتن شما دوتا می ارزید!
مشتای سفت شده ی تهیونگ که روی شلوارش بود رو دیدم. با لحن درمونده ای گفتم:
-بیخیالمون شو رییس! خواهش میکنم...
بی حوصله لیوانش رو پر کرد و دود پیپ بد بوش رو به طرف صورتم هدایت کرد.
-هندیش نکن دیگه...برای تهیونگ که برنامه هامو ریختم! تو هم...تو هم فقط میخوام زیر دستم باشی.
قهقهه ی بلندش ترس عجیبی به دلم انداخت.
-یک برده! یک بنده!
نگاهم دوباره به دستای تهیونگ رفت. آروم دستم رو از زیر میز روی مشتش گذاشتم .
-شایدم بتونم بهتون لطف کنم...یک کاری برام بکن و در عرض چند ساعت بیخیال دوتاتون میشم! چطوره؟
با چشمای گشاد شده بهش نگاه کردم. واقعا همچین راهیم وجود داشت؟ به جلو خم شدم.
-چی؟چه کاری؟
ESTÁS LEYENDO
BARCODE [VKOOK/YOONMIN]
Fanfic๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغ...