• شخصیت های موجود در این داستان فقط از نظر نام و برخی از جنبه های شخصیت شبیه به افراد واقعی هستند. این یک اثر داستانیه. شخصیت های اصلی این داستان مالکیت معنوی ذهن من هستن. داستان بدون هیچ سودی نوشته میشه، و لطفا تصور تون رو از هنرمند های واقعی بر اساس این قضاوت نکنید.
• یادداشت
ممنون میشم نظرات و رأی ها رو فراموش نکنید. خواننده ساکت و روح نباشید.
فصل اول - بیست راه برای مردن در تابستون
از دید تهیونگ
هیجانزده بودم چون نینا؛ خواهرم داشت از دانشگاه برمی گشت خونه.
اون دانشجوی جدیدالورود بود اما برای تعطیلات تابستون خونه بود و ما سه تا، من، نینا و پسر عموم بکهیون می تونستیم بعد از یکسال فاصله بین دیدن های تابستونی مون، سه تایی به کمپ تابستونی ای بریم که دوست پسر نینا پیشنهاد داده بود. یووهووو!
در مورد بکهیون... وقتی میگم پسر عمو شاید رابطه مون خیلی دور و غیر صمیمی بنظر بیاد اما بکهیون بیشتر از اینکه پیش خانواده ش باشه پیش ما میمونه و با اینکه حدود 3 سال ازم بزرگتر بود - هرچند که بهش نمی اومد - بهترین دوست تمام دوران زندگیم بود.
اون و خانواده ش هیچوقت نمی تونن باهم کنار بیان و اون حتی توی خونه ی ما یه اتاق برای خود خودش داشت... اما دو سال قبل؛ بعد از برگشتن بکهیون از پیش ما و بعد از آشنایی چند هفته ایش با یه پسر به اسم لئو، وقتی بکهیون به خونه برگشت بالاخره تصمیمش رو گرفت و به پدر و مادرش گفت که تمایلی به بیرون رفتن با دختر ها رو نداره...و این، اوضاع رو برای اون که تو یک خانواده ی سنتی زندگی می کرد خیلی خیلی خراب تر از همیشه کرد.
اون سال تابستون بکهیون به خونه ی ما نیومد، چند هفته ای هم ارتباطم باهاش قطع شد و می تونستم به راحتی حدس بزنم احتمالا از پدرش کتک حسابی ای خورده بود.
خانواده ی پدری من یه خانواده ی سنتی کره ای هستن. اما پدر من که برای تحصیل به کانادا اومد همینجا ازدواج کرد و باید بگم خداروشکر که مثل بقیه ی خانواده ش نیست! چون اون ها رو حتی تو جشن های خانوادگی هم به سختی تحمل می کنم!
البته، پدر هم هنوز هم گاهی عقاید قدیمیش رو داره اما مادرم همیشه روش های خودش رو برای متقاعد کردن پدرم داره و... با سنت های شرقی هم تا زمانی که جذاب و بی ضرر باشن خیلی راحت کنار میاد.
من تهیونگ هستم کوچکترین عضو خانواده. 17 سالمه و نینا خواهرم که 22 سالشه و دختر طلایی خانواده س. تو انجام همه ی کارها بی نظیره و مسئولیت پذیره برای همین هم هر کاری رو که بخوایم انجام بدیم، هر چقدر هم که خطرناک باشه اگه نینا همراهمون باشه اجازه ش رو داریم!
YOU ARE READING
20 Ways To Die In Summer
Teen Fictionچند نکته رو قبل از خوندن بدونید. 1.این داستان برای کسانی که سابقه ی مشکلات روحی، افسردگی، اختلال خوردن و ... دارن اصلا مناسب نیست. 2. داستان سال ها قبل نوشته شده و از پروفایل واتپد دوستم با اسم دیگه ای یه مدت گذاشته شده الان فقط در حال ویرایش شدنه و...