قبل اینکه بخونید ووت بدید^o^❤
پارتای قبل هم یه چک کنید ببینید ووت دادید یا نه؟🚬زین
نیویورک 9:23amکمی از قهوه ام و خوردم و زل زدم به هری و لویی. از موقعی که جريان دیشب و حرفای رز و بهشون گفته بودم روی مبل دونفره نشسته بودن توی فکر فرو رفته بودن. تکیه ام و از اوپن برداشتم و فنجونم و روی اوپن گذاشتم. رفتم سمتشون
_خب؟؟
لویی سرش و آورد بالا و زل زد بهم
+یعنی همونجا زارت غیبش زد؟
_میگم حتی به دقیقه هم نکشید. داشت حرف میزد همین که حرفش تموم شد برگشتم سمتش و دیدم نیست.
هری همونطور که به میز خیره بود گفتش
+اوندفعه ای که گفتی گوشیش و توی دستشویی پیدا کردی آخرم نتونستی چیزی از توش بفهمی؟
_نه. گفتم که اصلن روشن نمیشد گوشیش و از همه عجیب تر این بود که من تاحالا اون مارک گوشی و ندیده بودم. تازه سرچ هم کردم نبود اون مارک!
هری سرش و تکون داد که یه دفعه ای لویی از جاش بلند شد و رفت سمت مبلی که رز دیشب روش نشسته بود و خم شد کنار مبل
_چیکار....
با دیدن کیف رز توی دستای لویی حرفم و قطع کردم و لویی لبخندی زد.
+شاید یه چیزایی بتونیم توش پیدا کنیم؛هوم؟
من و هری نگاهی بهم کردیم و بعد به لویی. سرم و تکون دادم و لویی نشست روی میز وسط هال و منم کنار هری روی مبل نشستم و آرنج هام و تکیه دادم به زانوهام و خم شدم تا بهتر ببینم.
لويي زیپ کیف و تا وسطش باز کرد که یه دفعه ای زیپشو بست._چت شد؟
لويي سرش و آورد بالا و گفت
+خب... من تاحالا بی اجازه دست توی کیف یه دختر نکردم و خدا میدونه توش چی میخواد باشه؟
پوکر نگاهش کردم که صدای هری باعث شد به سمتش برگردم
_فوقش توش شاید کاندوم باشه. بدتر از این؟؟؟
بعد کیف و از لویی گرفت و زیپش و باز کرد. اول از توش دوتا دستکش چرم درآورد و با تعجب بهش نگاه کردیم. هری با تعجب گفت
_اصلن نمیتونم بفهمم اون از اون شال و کلاهی که کرده بود و اینم از این دستکش. وات د فااااک؟
دستکش ها و انداخت کنار لویی روی میز و بعد دستش و کرد توی کیف و یه دفترچه درآورد.پشت و روش کرد که از دستش گرفتم و صفحه اولش و باز کردم. توش چندتا اسم که جلوشون شماره نوشته بود. صفحه دوم و سوم هم به همین روال گذشت تا اینکه با صدای هری دست از صفحه زدن برداشتم
_صبر کن صبر کن. چند تا صفحه برو عقب
چندتا صفحه زدم عقب که هری گفت :اینجا اینجا.
ESTÁS LEYENDO
Breathing in your world [Z.M]
Misterio / Suspenso❣ ☄ خودمم نمیدونم چجوری... فقط میدونم وقتی که چشمام و باز کردم توی دنیایی که تو زندگی میکردی پیدا شدم و من تو دنیای خود تو غرق شدم!