ببخشید که دیر آپ کردم.
خودم گفته بودم جمعه آپ میکنم ولی یه اتفاقایی افتاد و یکم از نظر روحی حالم خوب نبود و خیلی ناراحت بودم و نمیتونستم چیزی بنویسم.
الانم بزور نشستم و دو تا پارت نوشتم بخاطر جبران:)
اون یکی پارت و پنجشنبه یا جمعه آپ میکنمش❤
ببخشید اگه این پارت بد بود. چون حس میکنم مثل همیشه ننوشتم...
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄🌹رز
نیویورک 4:01am+اونجا دوتا هستش آقای سریک.
اه اه دختره نمیبینه من کنار زین ایستادم داره چراغ سبز میده:/ زین پوکر سری تکون داد و رفتیم سمت تاکسی و زین در و باز کرد و من اول نشستم و زین چمدونش و داد به راننده تا بزاره توی صندوق عقب و خودش نشست و در و بست. بعد سریع برگشت سمتم و زل زد بهم. بعد از چند لحظه نیشخندی زد
_بالاخره یه لباس مناسب پوشیدی
سردرگم بهش زل زدم که به لباس تنم اشاره کرد
_خداروشکر بجای لباس زمستونی و لباس خواب یه لباس مناسب پوشیدی
تازه فهمیدم چی گفتتتت. چشم غره ای بهش رفتم و سرم و برگردوندم و زل زدم به روبه روم. خب توی دنیای ما بهاره و هوا بارونی و توی دنیا زین پاییزه و هوا بارونی. مسلمه که ایندفعه لباس مناسب تنمه!
_تو فرودگاه چیکار میکردی؟
همون طور که به روبه رو زل زده بودم گفتم
+منتظر مامانبزرگم بودیم.
_بودین؟
+با مایکل دیگه.
_الان مایکل کجاست؟
برگشتم سمتش و بدون فکر سریع گفتم
+اون دنیا دیگه.
بعد این حرف تازه فهمیدم چی گفتم و محکم با دوتا دستام کوبوندم روی دهنم و زل زدم بهش. اونم چشماش و ریز کرد و زل زد بهم. لب پایینش و به دندون گرفت و من یه دفعه یاد گرمای لبش و بوسه اش افتادم. زین لبش و ول کرد و بدون حرفی برگشت و زل زد به بیرون. منم کمی خودم و باد زدم و موهام و مرتب کردم و باز دوباره زل زدم به روبه رو. وات د فاک ؟چرا اون موقعی که لبش و به دندون گرفت میخواستم ببوسمش؟
.
.
.
خودم و کشیدم بالا و روی اوپن نشستم و زین پشتش بهم بود و داشت قهوه میریخت. قهوه ها و برداشت و برگشت سمتم و با دیدنم روی اوپن ابروهاش رفت بالا. اومد سمتم و لیوان صورتی و داد دستم و در حالی داشت لیوان مشکی خودش و میبرد سمت لبش گفت_مطمئنی بیست و چهار سالته؟
بعد یه قلوپ خورد. منم یکمی از قهوه و خوردم و لیوان و آوردم پایین و لبم و لیس زدم و سرم و تکون دادم. چشماش رفت پایین و زل زد به لبم. یه قدم دیگه برداشت و دیگه فاصله ای بینمون نبود. خودش و بین پاهام جا داد و قهوه اش و گذاشت کنارم روی اوپن. یه دفعه ای گفتم
VOCÊ ESTÁ LENDO
Breathing in your world [Z.M]
Mistério / Suspense❣ ☄ خودمم نمیدونم چجوری... فقط میدونم وقتی که چشمام و باز کردم توی دنیایی که تو زندگی میکردی پیدا شدم و من تو دنیای خود تو غرق شدم!