♤ 21 ♤

1.5K 339 496
                                    

Just sit down and watch how I leave you nothing .

فقط بشین و تماشا کن که چطور هیچی ازت بجا نمیمونه .

VOTE🌟

...............

ادوارد کنار تخت نشست و دمای بدن لویی رو چک کرد
ساعت ۳ صبح بود و تب عجیبی که از نیمه های شب سراغ لویی اومده بود از بین رفته و ادوارد پارچه ها و کیسه ی یخ رو از داخل اتاق جمع کرد

وقتی به آشپزخونه رسید یه پارچ آب و لیوان برداشت و از پله ها بالا رفت
پارچ و لیوان و کنار تخت لویی رو نایت استن گذاشت

رو صندلی کنار لویی نشست و کتابی که از سر شب مشغول خوندنش بود و از سر گرفت

طولی نکشید که حس خستگی وجودشو گرفت , لبخندی زد و پتوی لویی رو بیشتر رو بدنش بالا اورد

:ببین چیکار کردی که بعد مدتها بدنم بهم هشدار میده که چشمامو رو هم بذارم

از اونجا بیرون اومد و داخل اتاق مشترکش با هری شد
نگاهی به هری که روی تخت خوابیده بود کرد و درو رو بست و از در مخفی کمد داخل رفت

نگاهی به تخت کرد و نفس عمیقی کشید , رو به سقف روی تخت دراز کشید

به ساعت نگاه کرد 407 رو نشون میداد پس چشماشو بست و دعا کرد مثل بقیه بتونه ...فقط بخوابه

گرمای هوا لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر میشد حس چسبیدن لباس خوابش به پوست بدنش داشت اذیتش میکرد

انگشتاشو رو گردنش کشید و خیسی عرقی که روی گردنش براه افتاده بود باعث شد چینی به پیشونیش بندازه ولی خواب اونقدر عمیق بود که این احساسات آزار دهنده به این راحتی ها پلکاشو وا نمیکرد

تا اینکه دستی روی شونه اش اونو تکون داد

:ادواردووو , ادواردووو

صدایی مثل نسیم بهار که حتی خوشبو تر از گل های دشت های ولز بود صورتشو نوازش کرد و پلکاشو اروم اروم از هم باز کرد

:ادواردو پسر شیرینم , بیدار شو بیدار شو

ادوارد با صورتی که بین دستای مادر ترسیده و پریشونش بود چشماشو وا کرد , دود تنها چیزی بود که توی فضای اتاق خواب دیده میشد

:ماما ? چی شده ?

:عجله کن ادواردو , خونه اتیش گرفته باید بریم ,عجله کن

ایزابل دست ادوارد رو سفت گرفت و اونو از تخت پایین اورد , ادوارد با پاهای برهنه دنبال مادرش دوید تا اینکه الواری بالا روی راهپله پایین اومد و اونجارو به آتیش کشید

ایزابل سریع ادوارد و عقب کشید و توبغلش گرفت

:نترس ادواردو نترس پسرم

ادوارد با بدن لرزونش آب دهنشو قورت داد و سرشو تکون داد

ایزابل نگاهی به اطراف کرد و با دیدن راه باریکی کنار پله ها پلکاشو بهم فشار داد

LET ME FOLLOWWhere stories live. Discover now