Even the experience is a Bastard, when you learn your lesson there is no more test .
حتی تجربه هم یه حرومزاده اس , وقتی درست و یاد گرفتی دیگه هیچ امتحانی در کار نیست .
VOTE 🌟
......................
مورگن روی صندلیش نشست و به مرد های پیر و جوونی که رو به روش دور میز نشسته بودن نگاه کرد
:خب پس بلاخره وقتش رسید که اعلام کنیم سناتور جدید چه کسی باید باشه
مردی از سمت چپ به مورگن نگاه کرد
:ولی من اسمی رو داخل پاکت ندیدم , این یه اسم مهمه?
:از کنگره اسمی بهتون رسیده اقای مورگن ?
مورگن سرشو تکون داد و پاکتی رو روی میز گذاشت و دوباره دستشو روی اعصاش گذاشت
:این اسم یه پیشنهاد نیست , یه بایدِ
یکی دیگه از افراد دور میز که نزدیک به مورگن بود پاکت رو برداشت و اونو باز کرد , کارت مشکی از داخلش بیرون آورد با اسمی که با دست خط خود مورگن نوشته شده بود
:بلند بخونش فرنکی
:اسم انتخاب شده توسط اقای مورگن , دیوید لورن
...................
لویی با تی شرت عرق کرده و موهای خیسش از انباری بیرون اومد و چسب دستکش های انگشتش رو از دور مچش باز کرد
جیک لبخند زنان از پشت سرش بالا اومد و درو بست
:خب حالا نظرت درمورد دفاع شخصی چیه?
:از روز اول خیلی بهتره , اولش کل بدنم درد گرفت
جیک با همون لبخند پشت کانتر ایستاد و لیوان بلند پر از پرتقال و به لویی داد
:فکر میکنم بعد یه عالمه اب کرفس که از اون شیکر خوردی , این مزه ی دهنتو بهتر کنه
:فکرشو هم نمیکردم بتونم آب کرفس بخورم
لویی حوله ای که جیک بهش داد و گرفت و کمی از عرق دور گردن و پیشونیش رو پاک کرد
:زودتر بخورش و برو حموم , ما نمیخوایم نه آقا رو عصبی کنیم
:اوه اره , اون خیلی تمیزه , وای دیشب که پاستا خوردیم یکم ازش ریخت روی رو میزی حتی روی خودشم نریخت و باید قیافه اشو میدیدی ... وای خدای من
لویی اب پرتقالشو خورد و همچنان با یاداوری قیافه ی ادوارد میخندید که جیک سرفه ی ساختگی کرد و توجه لویی رو به بیرون خونه جلب کرد
لویی سزشو چرخوند و هری رو دید که دنبال ادوارد عصبی داشت سمت خونه میومد
ادوارد درو باز کرد و با اخمای توی هم رفته فقط سری برای لویی و جیک تکون داد
YOU ARE READING
LET ME FOLLOW
Fanfic❌COMPLETE❌ #larrystylinson Harry top ژانر : جنایی _رومنس " تو نمیتونی به رقصیدن با شیطان ادامه بدی و بعد بپرسی چرا هنوزم تو جهنمی ! "