ناشناس:واقعا که بامزه ای جیمین
ناشناس:حداقل با عواقبش کنار بیا و دروغ نگو
جونگکوک:من واقعا جیمین نیستم ،ببخشید
ناشناس:لعنت بهش جیمین
جونگکوک: من جیمین نیستم
جونگکوک:سر من داد نزن وگرنه بلاکت میکنم
ناشناس:اگه جیمین نیستی پس کی ای؟
جونگکوک: جیمین نه
ناشناس:آره تا اینجاشو فهمیدم
ناشناس:اسمت چیه؟
جونگکوک: جونگکوک
ناشناس:انقد سخت بود؟ من تهیونگم
Would you like to change unknown to taehyung?
*YES* NOجونگکوک:ببین رفیق تو به نظر ادم خوبی میای ولی من دنبال دوست نیستم
تهیونگ:این چه معنی ای میده؟
جونگکوک: غریبه ها خطرناکن
تهیونگ:چند سالته؟ ۵؟
جونگکوک:در واقع ۶
تهیونگ:شت، واقعا؟
تهیونگ:فاک من نباید لعنت بفرستم
تهیونگ:فاک
جونگکوک:یا مسیح، ریلکس. داشتم شوخی میکردم
تهیونگ: واقعا چند سالته؟من ۲۲
جونگکوک: ۲۰
تهیونگ:من هیونگتم
جونگکوک:شاید باید بری و اون یارو جیمینو پیدا کنی
تهیونگ:بامزه نبود،رفیق
_________________________________________
YOU ARE READING
Wrong number
Fanfictionناشناس: هنوز نمیتونم باورت کنم.ما سه سال باهم قرار میزاشتیم. سه سالِ لعنتی ،این هیچ معنی ای برات داشت؟ خب، برای من داشت. من اون همه زمانو صرف تو کردم وقتی میتونستم کار بهتری کنم هیچ ایده ای نداری چقدر ازت متنفرم جونگکوک: آم جونگکوک: شماره اشتباه؟ **...