جونگکوک:پس تو منو میپاییدی
تهیونگ:نمیتونستم مقاومت کنم
تهیونگ:تو عصبانی ای؟
جونگکوک:اشکالی نداره..فک کنم
جونگکوک:میتونستی بهم هشدار بدی
تهیونگ:ببخشید،دیگه اتفاق نمیفته
تهیونگ:بهرحال
تهیونگ:چه خبر؟
جونگکوک:
جونگکوک:تو کلاس
تهیونگ:تو خیلی خوشگلی
تهیونگ: گلبرگ زیبا
جونگکوک:انقد لاس نزن
تهیونگ:باشه باشه
تهیونگ:داری چی میخونی؟
جونگکوک: عکاسی
تهیونگ: باحاله.من هنر میخونم.سال اخرمه
جونگکوک:من سال دومیم
جونگکوک:وایسا،استاد داره میاد اینور
تهیونگ:باشه
تهیونگ:گیر نیفت
Deliverd4:43pm
تهیونگ:کوک؟Deliverd4:51pm
_________________________________________
تلاشای بی پایان ته واسه لاس زدن((:
💖
YOU ARE READING
Wrong number
Fanfictionناشناس: هنوز نمیتونم باورت کنم.ما سه سال باهم قرار میزاشتیم. سه سالِ لعنتی ،این هیچ معنی ای برات داشت؟ خب، برای من داشت. من اون همه زمانو صرف تو کردم وقتی میتونستم کار بهتری کنم هیچ ایده ای نداری چقدر ازت متنفرم جونگکوک: آم جونگکوک: شماره اشتباه؟ **...