62

7.2K 1.3K 263
                                    

اهنگ بشدت پیشنهادی این پارت:
Hold my hand by isak danielson🍂
تو چنل اهنگای فیک قرار گرفت💫
@kookiefortae
از جایی که***هست اهنگو پلی کنید
_________________________________________

اون به پسر روبروش نگاه کرد.دقیق تر،به صورتش.
"من-"داشت سعی میکرد یچیزی بگه،هر چیزی،ولی نمیتونست.صداش از بین رفته بود و تمام کاری که میتونست انجام بده نگاه کردن به پسر در حال گریه بود.

*30دقیقه قبل*

تهیونگ روی یکی از صندلیا تو خونه ی جیمین نشسته بود.با گوشیش بازی میکرد زمانی که جیمین داشت غذا درست میکرد.

صدای پا شنیده میشد،ولی هر دوپسر نادیدش گرفتن.و بعد یک صدای شکستگی بلند اومد ،که باعث شد جیمین آه بکشه.

"یونگلز تو خوبی؟"جیمین بدون اینکه چشمشو از ماهیتابه بگیره داد زد.

"عالیم."یه جواب با صدای اروم اومد.صدای پای دیگه ای همراه با خنده اومد.

جیمین برگشت و به تهیونگ یه بشقاب با غذا داد.
"دوباره یادم بیار،برای چی اینجایی؟

پرسید وقتی رو میز خم شده بود.

تهیونگ یه چنگال برداشت و شروع کرد به خوردن.
"جونگکوک گفت باید بهش یه مدت زمان بدم.اون از من فضا میخواد.نفسشو بیرون داد.یک ساعت شده بود و اون از الان دلش برای دوست پسرش تنگ شده بود
"وایسا،ته، اون گفت به فضا نیاز داره؟"جیمین از جاش پرید.تهیونگ به عنوان جواب سرشو تکون داد."و تو با این مشکلی نداری...؟"به پسری که داشت میخورد پرسشگرانه نگاه کرد.

"اره،البته که دلم براش تنگ شده،خیلی زیاد،ولی من هر روز رو تو سه هفته گذشته تو اپارتمانش بودم.فکر میکنم نیاز داره یروز از من دور باشه."تهیونگ اعلام کرد و به غذا خوردنش برگشت.
"تهیونگ،اون گفت ،اگه میتونی یه روز رو ترکش کنی یا اینکه به فضا نیاز داره؟"

این همه سوال پرسیدن برای چیه؟

"که به فضا نیاز دارم،چطور؟"نگاهی که جیمین به تهیونگ میکرد باعث میشد احساس کنه راحت نیست.
"فکر میکنم جونگکوک باهات بهم زده."

غذا پرید تو گلوی تهیونگ.داشت خفه میشد.

چند دقیقه سرفه کردن و بعد تهیونگ دوباره میتونست حرف بزنه.

"منظورت چیه که با من بهم زده؟" از روی صندلیش بلند شد.

"وقتی یکی میگه که به فضا نیاز داره،این معمولا به معنی بهم زدنه."جیمین واسش توضیح داد.
"یکی از مزخرفاشم هست."هوسوک وقتی وارد اشپزخونه میشد گفت.

"چی؟نه!جونگکوک اینکارو نمیکنه،..میکنه؟همه انرژی تهیونگ از بین رفته بود.صورتش رنگ پریده بود.

"من میکردم."یونگی شونه بالا انداخت،که باعث شد توسط جیمین به پیشونیش ضربه خورده شه.
"من دارم میرم."بدون حرف دیگه ای،تهیونگ رفت.

Wrong numberWhere stories live. Discover now