Incoming call from taehyung
Accept decline"بله تهیونگ؟" جونگکوک جواب داد.
"سلامممممم"صدای یه دختر کوچیک جواب داد.
"آم،سلام؟"
"این کوکیه؟"
"آم،اره؟"
"تهیونگ خیلی دربارت حرف میزنه"دختر با صدای کوچیکش خندید."تو دوست پسررررشی؟"
"م-من."جونگکوک نمیدونست چی بگه،داشت سرخ میشد.
چه اتفاقی داره میفته؟
"سانمی؟" جونگکوک صدای اشناشو شنید.
"بای بای دوست پسر تهیونگ"سانمی جیغ زد و صدای قدمای پا شنیده شد.
"جونگکوک؟"تهیونگ پرسید.جونگکوک ساکت موند.
"آم،بابت اون متاسفم،اون 5سالشه."
گونه های تهیونگ داشتن هر ثانیه قرمز تر میشدن.
"ع-عیب نداره،اون بنظر خوب میومد."
"اره،اون هست."
تهیونگ خیلی دربارت حرف میزنه.
"پس،ت-تو دربارم حرف میزنی؟"و تو اون لحظه قلب تهیونگ ایستاد.
"م-من،آم اره ،من همه چیزو بهش میگم،ببخشید."
"اشکالی نداره."
"اره،ا-اوکی.بای،ماهیم داره غرق میشه."
و با اون تماس قطع شد.
هر دو پسرو خجالت زده تنها گذاشت.
_________________________________________
Little devil:))💜
YOU ARE READING
Wrong number
Fanfictionناشناس: هنوز نمیتونم باورت کنم.ما سه سال باهم قرار میزاشتیم. سه سالِ لعنتی ،این هیچ معنی ای برات داشت؟ خب، برای من داشت. من اون همه زمانو صرف تو کردم وقتی میتونستم کار بهتری کنم هیچ ایده ای نداری چقدر ازت متنفرم جونگکوک: آم جونگکوک: شماره اشتباه؟ **...