10

9.1K 1.8K 140
                                    

تهیونگ: لطفا جواب بده

جونگکوک:من میترسم

تهیونگ:اقای جونگکوک ترسیده؟خب،این جدیده

تهیونگ:🐔

جونگکوک: تو همین الان به من گفتی مرغ؟

تهیونگ:🐔🐔🐔🐔🐔

          Incoming call from jungkook
                      Accept decline
"سلام؟" جونگکوک یه صدای عمیق و شنید که از گوشیش میومد.اون یه نفس عمیق کشید.این ایده ی بدی بود

"جونگکوک؟"

"ه-هی." اروم گفت.صداش میلرزید.تهیونگ لبخند زد وقتی صدای جونگکوکو شنید.خیلی قشنگ بود

"تو صدای واقعا عالی ای داری،جونگکوک."

"م-مرسی صدای ت-تو واقعا خ-خیلی عمیقه." تهیونگ نمیتونست نخنده.

"آره،زیاد میشنوم اینو"

مدتی مکث شد.جونگکوک خیلی از حرف زدن میترسید و تهیونگ نمیخواست چیزی بگه که جونگکوکو حتی بیشتر بترسونه.

"تو خیلی خجالتی ای،اینو میدونی؟"

تهیونگ زد تو صورت خودش،حرکت عالی ای بود ،احمق.

چشمای جونگکوک با این جمله گشاد شد.

"او-اوه ب-ببخشید" اروم زمزمه کرد طوری که تهیونگ تقریبا نشنیدش.

"ازش خوشم میاد." تهیونگ اروم گفت
.
"من-منم از تو خوشم میاد"

وایسا
همین الان چی گفتم؟!

"ن-نه م-منظورم اینه که مثل ی-یه د-دوست"

جونگکوک نمیدونست چی بگه.اوه خدا.

"منم از تو خوشم میاد جونگکوک،تو دوست خوبی هستی."

تهیونگ به شیرینی جواب داد.

دوست؟

اره،تهیونگ دوست جونگکوک بود.
_________________________________________
💫


Wrong numberWhere stories live. Discover now