تهیونگ: دوستت دارمبیبی کو: کی (k)
تهیونگ:خیلی دوستت دارم
بیبی کو:اوکی
تهیونگ: ...
تهیونگ: گفتم که متاسفم
بیبی کو: عالیه
تهیونگ: میدونی که تورو بیشتر از اون پسر دوست دارم،باشه؟
تهیونگ:من فقط داشتم شوخی میکردم
بیبی کو: اوه واقعا؟
تهیونگ: آره
بیبی کو: پس بگو
تهیونگ: من تورو بیشتر از اون دوست
بیبی کو:خب؟
بیبی کو: ته؟
بیبی کو: بای
تهیونگ: متاسفم
تهیونگ: ولی چطور میتونم؟ این یوتنانه که دربارش حرف میزنیم
بیبی کو: دیگه حرفی ندارم
تهیونگ: بیبی بیخیال
تهیونگ: تو باید با من موافق باشی،نمیتونی کاری کنی جز دوست داشتن اون پاپی پشمالو
بیبی کو: نگفتم که تو نمیتونی دوسش داشته باشی،من دوستش دارم.
تهیونگ: میبینی؟
تهیونگ: هیچ دلیلی وجود نداره که بخاطرش ازم عصبانی باشی
بیبی کو: من اونو بیشتر از تو دوست ندارم
تهیونگ: ...
تهیونگ: چرا داری، تو بهش اسنک میدی
بیبی کو: درسته
بیبی کو: تا زمانی که دارمش،راضیم
تهیونگ: چه بد،اون سگ منه
بیبی کو: با اینحال خونه منه
تهیونگ: وایسا چی
بیبی کو:
تهیونگ:سگمو پس بده
بیبی کو: نه
تهیونگ: جونگکوک
Messege not sent
***
1.3M likes
YOU ARE READING
Wrong number
Fanfictionناشناس: هنوز نمیتونم باورت کنم.ما سه سال باهم قرار میزاشتیم. سه سالِ لعنتی ،این هیچ معنی ای برات داشت؟ خب، برای من داشت. من اون همه زمانو صرف تو کردم وقتی میتونستم کار بهتری کنم هیچ ایده ای نداری چقدر ازت متنفرم جونگکوک: آم جونگکوک: شماره اشتباه؟ **...