سوهو و کریس کیسه به دست از ماشین پیاده شدن و سوهو دوباره شروع به غرغر کرد:
_خدایی کریس بیا این Oها رو یه جایی قایم کنیم! آخه معنی نداره اون توله همشونو بگیره واسه خودش و نذاره ما بخوریم! ها مگه نه؟ اصلا خودمون گیرشون آوردیم خودمونم باید بخوریمشون مگه نه؟ مگه نه؟_سوهو بس کن دیگه خواهشا! الان دو ساعته که داری همینارو تکرار میکنی! حالا بیا بریم تو...
پشت چشمی برای کریس نازک کرد و رمز درو زد و با هم وارد شدن. کیسه ها رو روی اپن آشپزخونه گذاشتن و سوهو چرخید که به سمت اتاق خواب بره که با دیدن سهون یکدفعه توی جاش پرید!
_اوه لعنتی ترسوندیم! چرا اونجا نشستی؟
با واکنش سوهو، کریس هم به اون سمت چرخید و با دیدن سهون ابروهاش بالا رفت، به وضوح حس میکرد این وسط یه چیزی درست نیست! آهسته به سمتش رفت. درست وسط راهروی اتاق خوابا روی دو زانو نشسته بود و سرش چنان پایین افتاده بود که هیچی از صورتش مشخص نبود. کریس خم شد و دستشو زیر چونهی سهون گذاشت.
_ببینمت سهون چرا...
با دیدن قیافهی خیس از اشک و رنگ پریدهی سهون حرفش توی دهنش ماسید! سوهو که کمی عقبتر نگاهشون میکرد با شنیدن نفسای منقطعی از توی اتاق خواب با تردید راهشو به اون سمت کشید و در اتاق رو باز کرد.
کریس سعی کرد به خودش مسلط بشه پس دوباره سعی کرد به حرفش بیاره. توی چشمایی که انگار زندگی ازش بیرون رفته بود خیره شد.
_بهم بگو... چی شده سهون؟ اتفاقی افتاده؟دوباره دعواتون شد؟
یکدفعه با دادی که سوهو زد از جاش پرید و به سرعت خودشو به اتاق رسوند.
_کریس! کریس...
_چیه؟ چی شده؟!
_بک..بکهیون! اون... اون گازش گرفته کریس! میفهمی؟ گازش گرفته!
_چی؟ چطور ممکنه؟
سوهو رو کنار زد تا خودش بک رو ببینه. نگاهش روی بکهیون افتاد که با بلوز پاره شده وسط تخت افتاده بود و تمام تنش پر از دونه های عرق بود. چشماش باز و خیره به سقف بود و این وسط صدای هق هقای سوهو بدتر اعصاب همیشه آرومش رو به هم میریخت!
روی صورت خوناشام خم شد و نگاهش رو به گردنش دوخت. از شدت شوک چیزی که دیده بود هین کشید و عقب رفت.
_میکشمش! اون آشغال رو میکشم!
با جمله ای که سوهو گفت نگاهش رو از پسر روی تخت گرفت و به سرعت دنبالش رفت. همینکه از اتاق خارج شد سوهو خم شد و یقهی سهون رو گرفت و به دیوار کوبوندش.
![](https://img.wattpad.com/cover/213053584-288-k990960.jpg)
VOUS LISEZ
Blackbirds (Completed)
Fanfiction(کامل شده) ژانر: فانتزی، خوناشام، گرگینه، رمنس کاپل ها: سهبک، چانبک، کریسهو پرنده های سیاه فقط یه عده پرنده نیستن بلکه منظور کارها و اشتباهاتیه که شخصیت ها مخصوصا بکهیون توی گذشته انجام دادن و حالا اونا به دنبال کسانی که مرتکبشون شدن میان. همه چیز خ...