«طلسم شده»

4.3K 904 15
                                    


بعد از دریافت تماس از زیر دستاش درمورد نقشه ی داهیون، به سرعت اتاق رو ترک کرد و رفت سمت دفتر کار خصوصیش تا با کارمنداش تماس تصویری بگیره.
بعد از اینکه تصویر وصل شد چانیول رو صندلیش نشست و به کارمنداش نگاه کرد
"با دقت به حرفام گوش کنید، داهیون میخواد منو نابود کنه پس همه جا محافظ بزارید و درحالت آماده باش، باشین و هرجا لازم شد بُکشید"
یکی از افرادش پرسید :
"رئیس شما اینو از کجا میدونید؟"
چانیول با نیشخند جواب داد
"بیا فقط فرض کنیم که من تو قلمروش منابعی دارم"
"اما رئیس چرا داریم دفاع میکنیم؟ نمیشه همین الان بریم و بهشون حمله کنیم؟" یه مرد دیگه پرسید
چانیول لبخندی زد:
"صبر، کلید موفقیتمونه و درضمن من میخوام ذره ذره شکنجش بدم، این دردناک تر از مرگ نیست؟"
یکی از افرادش گفت
" بله رئیس همه ی دستوراتتون رو انجام میدیم.. و اینکه رئیس شما مدتی میشه به بار نیومدین، مشتری هایی از زنهای هات و یه محموله از شرابای خیلی خوب داریم" 
چانیول جواب داد
"خب چجوری بگم، من این روزا درگیر یه سری کارای دیگم"
" آهه این یکم خجالت آوره اما همه دارن میپرسن شما کجایین و اگه نیایید و یکم از جذابیتتون رو نشون ندین اون دخترا از اینجا میرن"
" فقط کاری که بهتون گفتم رو انجام بدین" چانیول غرید
"ب..بله رئیس" همه ی افرادش جواب دادن و بعداز تعظیم کردن،رفتن سراغ کاری که رئیسشون بهشون سپره بود
وقتی تصویر قطع شد چانیول با خودش گفت: "داهیون من بالاخره نقطه ضعفت رو پیدا میکنم و کلی باهاش شکنجت میدم جوری که واسه کشتنت التماسم کنی ... هاها تا اون موقع"
بعد از اینکه کاراشو راست و ریست کرد سمت دفترش راه افتاد اما از صحنه روبروش اصن خوشش نیومد
بکهیون درحالی که داشت میخندید، کیمباپش رو میخورد و سهونم با لبخند داشت موهاشو بهم میریخت
نمیدونست چرا اما یه درد کوچولو تو قلبش حس کرد احتمالا خنده های بکهیون بودن که داشتن عصبانیش میکردن پس وارد دفترش شد و بهشون خیره شد،انتظار داشت دوتاشون بترسن و ازش عذرخواهی کنن ولی فقط یه بخشش درست از آب دراومد
درحالی که سهون داشت بخاطر رفتارش عذرخواهی میکرد و گاردشو پایین آورده بود بکهیون داشت به خوردن کیمباپش ادامه میداد و چانیول رو کلا به ما تحتش گرفته بود که باعث شد دندوناشو محکم روهم فشار بده
چانیول که از عصبانیت از سرش دود داشت بیرون میومد به سهون گفت بره یه گشتی تو کمپانی بزنه و بکهیون بخاطر فرستادن دوستش بهش چشم غره رفت
" کی بهت گفته الان میتونی چیزی بخوری؟"
"خب من نمیدونستم تو کارمنداتو با گشنه نگه داشتنشون عذاب میدی" بکهیون با دهن پر جواب داد اون همین الانشم از این کمپانی و مخصوصا رئیسش متنفر بود
"تس*"
(*Tsk صدای کشیدن زبان از پس دندان های جلو، وقتی از چیزی راضی نیستن این صدا رو درمیارن )
چانیول گفت و دست به سینه کنارش نشست
همینکه بکهیون یه کیمباپ دیگه درآورد و خواست بخورتش چانیول خم شد و از تو دست بکهیون خوردش و یه ذره انگشتش رو هم لیس زد که باعث شد بکهیون قلقلکش بگیره 
" یاا اون آخری بود"  بکهیون گفت و از روی رفلکس (واکنش غیر ارادی) یکی زد پشت سر چان
چان با تعجب و چشم های بیرون زده به بکهیون خیره شده بود، اگه یکی دیگه بود تا الان حتما داشت با ارباب زیر زمین حرف میزد
وقتی بکهیون متوجه ی اشتباهش شد با لکنت گفت : "م-معذرت میخوام آقای پارک م-من اون فقط یه وا-واکنش غیر ارادی بود چ-چون من همیشه میزنم تو سر سهون"
چانیول خیلی شوکه شده بود اما پشت نیشخند شیطانیش پنهونش کرد
بکهیون باید خودشو خیلی خوش شانس بدونه چون اون اولین کسیه که چانیول رو زده و هنوز نمرده
بالاخره چانیول با کنایه پرسید :
"بکهیون تو واقعا متاسفی یا اونم دوباره واکنش غیر ارادی بود؟"
"م-من واقعا متاسفم" بکهیون تاکید کرد
چانیول با شیطنت پرسید
"خب پس اگه واقعا متاسفی حقوقت رو کم کنم؟" اما وقتی چشمای گشاد شده و دهن باز بکهیون رو دید به طرز عجیبی احساس خوشحالی کرد
" یا شاید باید مجبورت کنم یه هفته کارامو انجام بدی؟
چانیول گفت و  تو دلش داشت به حالت های مختلف بکهیون میخندید 
کمی بعد با صدای بمش پرسید
"خب بکهیون جوابت چیه؟  میدونی اون خودش جواب نمیده" تا جایی که امکان داشت نزدیک بکهیون رفت و اونو بین بازوهاش گیر انداخت و بکهیون درحالی که داشت پایین رو نگاه میکرد جواب داد 
"م-من کاراتو واس یه هفته انجام میدم"
چانیول تو گوشش زمزمه کرد "انتخاب عالیه‌ای"  اینکارباعث شد بکهیون بدنش مورمور بشه

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

Only Mine / ChanBaek { Persian Translation } Where stories live. Discover now