7

2.4K 436 126
                                    

7
قبل از اينكه كسي چيزي ببينه دستشو كشيد و چند لحظه بعد نايل وارد شد: لويي و هري دارن مياد
+وات ده فاااااااك فاكر تو اونارو اوردي اينجا؟ من ميكشمت حروم زاده

ليام وحشت زده از خواب پريد و به سمت زين كه دستاشو دور گردن نايل فشار ميداد حمله ور شد و التماس كرد: ولش كن ماليك ولش كن... و دستشو به سمت يقه تيشرت زين برد و به عقب كشيدش
زين فشار دستشو كم كرد و به سمت ليام برگشت و صداش با صداي سرفه هاي نايل مخلوط شد:الان دقيقا چه غلطي كردي جنده؟
و خواست به سمت اون پسر بره كه درد توي بدنش پيچيد و زانوهاش سست شد.

نايل درك ميكرد ميفهميد سالها بود زينو ميشناخت و ميدونست اون پسر چه رنجي كشيده با نگراني شونه هاشو گرفت و گفت: زين اروم باش باشه؟ بيا بريم تو اتاق . من فقط... لعنتي اون دوستمونه برادرمون...
+برادرايي كه وقتي بهشون نياز داشتم منو تنها گذاشتن؟شماها هيچي نيستين برام اگرم بخواي همين الان ميرم و گورمو گم ميكنم
: لويي در خطره زين اينو بفهم جاي ديگه اي نداره كه بره فقط چندروز تحمل كن.
+ليام اگه ميخواي بري با من بيا اگرم نه هر فاكينگ جايي كه ميخواي بمون
: باشه زين باشه هرچي تو بگي فقط گوش كن چند لحظه به من گوش كن باشه
+كارم اشتباه بود كه اومدم اينجا منِ به فاك رفته براي فرار از دست ياسر يه بار ديگه اومدم پيش تو و تو چيكار كردي؟

: زين جون لويي در خطره ياسر اونو ميكشه و بعدشم هريو ميكشه
+وات ده هل تو اصلا يه بار هريو ديدي؟ راجع به چه فاكي حرف ميزني؟
: نديدم ولي همين برام بسه كه برادرم عاشق اون پسره
+مطمئني نايل؟ مطمئني برات مهمه؟
نايل سرشو پايين انداخت: برام مهم بود زين ولي تو نميديدي اون عوضي باهات چيكار ميكنه ... اون...
زين به سمت ليام برگشت كه با دهن باز بهشون نگاه ميكرد.
+مياي يا نه؟
ليام سرشو تند تكون داد: معلومه كه ميام ولي نميتونيم الان بريم جاده ريزش كرده و مسير بين بردفورد و ليورپول بستست.

زين سرشو به چپ و راست تكون داد و رو به نايل كرد: اون به فاك رفته ها كي ميرسن؟
: نميدونم زين باور كن نميدونم
زين درمونده شده بود تحمل لويي براش هر روز سخت تر ميشد مخصوصا وقتي اون پسره ي چندش رو هم دنبال خودش مي كشوند. از طرفي اين نايل بود كه التماس ميكرد و ليام كه كل ديشبو رانندگي كرده بود و ميدونست كه خودش نهايتا بتونه تا چندساعت ديگه به ضعف و درد بدنش غلبه كنه.

به سمت اتاق رفت و روي تخت نشست و پيامارو خوند.
From unknown: فردا پولارو ميريزم تو يه حساب امن اطلاعات حسابو ميفرستم خونه نايل. نگران نباش خودم نميام اونجا
From tomlinson: ماليك فقط نرو باشه؟ بايد حرف بزنيم
From Ruby: ازاديتو تبريك ميگم دلم برات تنگ ميشه اميدوارم بازم ببينمت
قرص كوچيكو زير زبونش گذاشت و بدون اب قورتش داد. كم كم دردش اروم شد و بدنش سست شد.

Fire And Stone(Z.M)Where stories live. Discover now