11

2.1K 399 73
                                    

: هي زين پاشو رسيديم
زين چشماشو باز كرد. و چند بار پلك زد تا تاري ديدش برطرف شه.
ليام گفت : شماها بريد من ماشينو پارك ميكنم ميام و وقتي همه از ماشين پياده شدن و داخل استيك هاوس رفتن به سوپر ماركت نزديكي رفت و يه دستمال نخي و كمي مايع شوينده خريد و شروع به پاك كردن خون خشك شده زير صندلي راننده كرد. حتما زين يادش رفته بود پاكشون كنه ولي ليام با ديدن اون وضعيت فقط ياد اون شب كذايي مي افتاد.

حدودا يه ربع گذشته بود كه زين از رستوران بيرون اومد.
+چيكار ميكني تو؟
_دارم اينارو پاك ميكنم
+ولش كن ميبرمش كارواش
_نه ديگه تموم شدن
زين كتشو از صندلي عقب برداشت و قرص سفيدو توي دهنش گذاشت و قورتش داد.
_ماليك؟
+چيه؟
_تو قصد داري اينجا بموني؟
+جاي بهتري سراغ داري؟
_نه فقط خواستم بپرسم

زين به سمت رستوران رفت و پشتشم ليام وارد شد.
نايل گفت: من به جات سفارش دادم ليام ريباي استيكاي اينجا معركن
ليام سرشو تكون داد و لبخند زد.

پيشخدمت دوباره سر ميز اومد: نوشيدني چي ميل داريد.
هري و نايل موهيتو سفارش دادن و لويي ليموناد و زين كنياك و ليام اب
نايل خنديد: اگه اين پسر از سر ياسر بتونه بگذره از كنياك نميتونه
زين لبخند محوي زد.
ليام جرعتشو جمع كرد و پرسيد: اين ياسر كيه كه ميخواد هممونو بكشه؟
نگاها متفرق شد و نايل به زين نگاه كرد.
+ياسر ماليك پدرمه
چشماي ليام گشاد شد: چي؟؟ پدرته؟ يعني ... هولي شت من...
+درضمن اون نميخواد بكشتتون اون دنبال منه

لويي گفت: بيخيال شو پسر اون دستش بهمون نميرسه
و خودش هم ميدونست كه داره حرف الكي ميزنه
وقتي نوشيدني ها روي ميز قرار گرفت نايل در گوش زين زمزمه كرد: اگه دارو مصرف كردي نخور خونتو رقيق ميكنه
زين نگاهش كرد: ديگه انقدرام به فاك نرفتم هنوز
و نايل لبخند غمگيني  زد
ليام نميتونست باور كنه كسي كه دارن از دستش فرار ميكنن پدر زينه سرشو پايين انداخته بود و با دستاش بازي ميكرد
نايل شروع به تعريف كردن يه خاطره دور كرد: شت لويي يادته يه بار سوار يه گربه شده بودي كه از دست من و زين فرار كني؟
لويي قهقهه زد: واقعا نميدونم اون گربه بدبخت الان كجاست ولي مطمئنم هيچ وقت منو نميبخشه
هري گفت: خودمون يه گربه بزرگ چشم ابي داريم از اين نظر كاملا خودكفاييم
همه لبخند زدن و لويي گفت: من گربم يا تو كيتن كوچولو؟
نايل خنديد: گايز اگه نميخوايد يه پورن زنده ببينيد چشماتونو بگيريد.
؛ Look at my fucking boys.

زين با شنيدن صداي داد به سمتش برگشت و به شانس مزخرفش لعنت فرستاد.
نايل هيجان زده گفت: هولي شت تو هنوزم همش اينجا پلاسي؟
سم لبخند زد: اره همچنان اينجام . هولي شت لويي تو چه قدر هات شدي پسر
لويي گفت: بيا بشين مرد بيا بشين ببينيم اون همه خر خوني نتيجش چي شد
زين دندوناشو روي هم ساييد و خدارو به خاطر كرختي بدنش در اثر اون دارو شكر كرد چون قابليت ريختن خون سم رو داشت.

Fire And Stone(Z.M)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin