| part 21 | Last part |

733 91 255
                                    

دیدگاه نویسنده :

نامجون و جین که حسابی خسته شده بودن کنار اون ۵ نفر رفتن ، گردباد بهشون نزدیک تر و نزدیک تر میشد

نامجون : ببخشید جیمین که مراقبت نبودم

جیمین از شدت بی حالی حتی نمیتونست سرش رو تکون بده ، اما همین که میشنید برای نامجون کافی بود

نامجون : بخشید سوکجینم که نتونستم برات عاشقی کنم

جین : تو منو ببخش که نتونستم عاشقی رو نشونت بدم

تهیونگ : هیونگ دستت

همه میدونستن اون حرف خطاب به نامجون گفته شده . نامجون دستش رو نگاه کرد ، زخمش از قبل هم بزرگتر و خون بیشتری ازش خارج میشد ؛ البته دیگه اهمیتی نداشت

نامجون به صخره تکیه داده بود و جین رو در اغوش کشیده بود ، جیمین هم سرش رو روی پاهای نامجون گذاشته بود ، تهیونگ هم جونگکوک و یونگی ، هوسوک رو بغل کرده بود . شاید این اخرین لحظاتی هستن که میتونن همدیگه رو حس کنن و همدیگه رو در اغوش بگیرن . گردباد ، مثل پایین اومدن شن از توی سوراخ کوچک ساعت شنی نزدیک تر و نزدیک تر میشد و ثانیه های عمر اون ۷ پسر ، به پایان خودش نزدیک میشد .

نامجون : میدونی بزرگ ترین ارزوی من چیه؟

جین : چی ؟

نامجون : اینکه بتونم با خوندن ذهن بقیه بفهمم راجبم چه فکری میکنن . تو تنها کسی بودی که راجب من چیز دیگه ای فکر میکردی

جین : حالا دوست داری بدونی ارزوی من چیه ؟

نامجون : چی ؟

جین : اینکه بتونم هرجایی بخوام نور تولید کنم ، مخصوصا برای تو ! چون دوست داشتم دنیای تیرت رو روشن کنم .

نامجون : تو با وجودت کنار من ، دنیای سیاه و سفیدم رو رنگی کردی . اینکه بتونم کنار تو به این دنیای رنگی خاتمه بدم ، برام مثل خوشبختی میمونه .

جین : تو بلد نیستی عاشقی کنی ، ولی خوب بلدی چجوری از کسایی که دوستشون داری مراقبت کنی.

جونگکوک ، تهیونگ ، جیمین ، هوسوک و یونگی ، تمام این حرف هارو میشنیدن و حتی خودشون هم اخرین حرف هاشون رو به هم میزدن .

تهیونگ : ببخشید که نتونستم بیشتر دوستت داشته باشم بانی کوچولوم .

جونگکوک : همینکه همیشه کنارم بودی برام کافیه ، خیلی دوستت دارم کیم تهیونگ . خیلی دوستت دارم خرس زمستونی من ...

یونگی : ممنونم که به زندگی سردم ، گرما بخشیدی . هیچ وقت نتونستم بگم چقدر دوستت دارم ، ولی بدون از اینکه توی اخرین ثانیه های زندگیم تو کنارمی خیلی خوشحالم

هوسوک : حیف که این خورشید روزی روشناییش رو از دست میده .

یونگی : تو برای من همیشه درخشانی هوپی من .

death spellWhere stories live. Discover now