19...چرا همه چیز پیچیده تر میشه؟!

887 153 47
                                    


از دست شویی بیرون اومدم و به سمت تهیونگ که توی آشپزخونه بود حرکت کردم.

به بسته های پلاستیک روی اپن نگاه کردم.

_چه خبره؟

ته که داشت توی یخچال دنبال یه چیزی میگشت با شنیدن صدام برگشت.

+سلام.. غذا خریدم با هم بخوریم.. شام نخوردی که؟

درحالیکه داشتم محتویات پلاستیکارو خالی میکردم سرمو به نشونه منفی تکون دادم.

تهیونگم دوتا چاپستیک برداشت و اومد تا کمکم کنه.

+کیم چی نداری تو یخچالت؟

بازهم سرمو به دوطرف تکون دادم و روی صندلی نشستم.

تهیونگم روی صندلی نشست و چوبشو برداشت.

+زبونتو از گرسنگی خوردی؟

لبامو دادم تو دهنم و سرمو به نشونه مثبت تکون دادم.

+خب پس سریع تر غذا بریز تو معده ات زبونتو پس بگیر.

دماغمو بالا کشیدم و کیمپاب برداشتم. نمیدونم این غذا خوشمزه بود یا چون خیلی گرسنه بودم به نظرم خوشمزه اومد به هرحال بعد از قورت دادن غذام شصتمو به نشونه لایک بالا گرفتم.

+واقعا نمیخوای حرف بزنی؟!

به چشمای ته که با اغراق از تعجب گرد شده بود نگاه کردم. در این لحظه و وقتی به چهره ته خیره شده بودم احساس میکردم یه جایی بین واقعیت و خیال گیر افتادم، احتمال میدادم اگه دهنمو باز کنم بغض راهی صدام میشه. حس غم آزار دهنده ای داشتم چون هنوزم نمیدونم واقعیت چیه.

چند لحظه بعد تهیونگ چوبشو روی میز گذاشت و دستاشو روی سینه اش گره کرد.

+دیگه نمیتونم تحمل کنم.. حرف بزن.

ابرومو با تعجب بالا دادم.

+میگم یه چیزی بگو! چرا رو سایلنتی؟ خوبی؟

دیگه حتی با ایما و اشاره هم نمیتونستم جواب ته رو بدم، فقط تو چشماش خیره شدم و به این فکر کردم که چقدر احمق بودم؟ ینی واقعا من باعث درد پسر روبه روم شدم؟ ینی اون اشکا، اون التماسا حقیقت داشتن؟ من ترجیح میدادم فقط یه دروغ باشه و بس.

تهیونگ از جاش بلند شد میزو دور زد و کنارم ایستاد. گونه هامو بین دستاش گرفت و فاصله اشو با صورتم به کمترین حد رسوند و با دقت مشغول تجزیه کردن چشمام شد.

+گریه کردی؟ چشمات یکم باد داره.

تهیونگ دست راستشو از روی صورتم برداشت و انگشتاشو به چشمم کشید،چشمام ناخوداگاه بسته شد و پشت چشمای بسته ام تهیونگی رو دیدم که با تمام وجودش بغلم کرده بود اما من پسش زدم، تهیونگی که به سختی سوال 'دوسم نداری؟' رو به زبون میاورد و من احمق از کنار اون سوال گذشته بودم.

DREAM ~ BTS ✔Where stories live. Discover now