DREAM ~ BTS ✔

9...چرا یه از عکس ازش نیست؟!

*×*×*×*×**×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*

میدونی چی از بستنی شیرین تره؟
÷تو
میدونی چی از تو شیرین تره؟
÷من
و انفجار خنده..
میتونم بگم شیشه پاک کن داشت روی ماشین حرکت میکرد با این خنده.. منم داشتم میخندیدم.. نمیدونم کسی که جوک میگفت کی بود ولی احتمالا خنده من به خاطر گوینده جوک بود نه جوک بیمزه!..

÷یکی دیگه.. میدونی اگه یه کلاغ با زرافه ازدواج کنه بچه شون چی میشه؟.. کلافه میشه

وباز هم انفجار خنده

کم کم قیافه فردگوینده برام واضح تر میشه.. میتونم به وضوح ببینمش

شوگا: نکن! نکن!!! ادامه نده

یونگی با قیافه درمونده میخواست جوکا تموم شه اما گوینده ادامه میداد

اینبار یونگی هم میخندید و سرشو به نشونه تاسف تکون میداد.. صدای خنده، موسیقی این خواب بود.. دلم نمیخواست بیدارشم ولی با حس تکون انگشتی روی صورتم همه چیز محو شد و چشمام کم کم باز شدن

*×*×**×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*×*

چشمامو که باز کردم تهیونگو بالای سرم دیدم که داشت انگشت اشاره اشو روی پوست صورتم میکشید.

+ چه عجب بیدار شدی دیگه داشت حوصله ام سر میرفت.. به چی انقدر میخندی تو خواب؟!

میخندم؟ دیشب خواب آرومی داشتم.. با کلی جوک و البته اضافه شدن یه چهره جدید به حافظه ام

با صدای خواب آلودم گفتم
_میدونی اگه یه جغد یا فوک ازدواج کنه بچه اشون چی میشه؟

+نه

_بچه اشون جوک میشه

لبخندم کم کم کش اومد..
تهیونگم خندید..

+این چی بود دیگه

_جوک بود.. تو خوابم داشتم از این جوکا میشنیدم برای همین میخندیدم

+همین؟

_اوهوم

+پس خوب شد بیدارت کردم.. پاشو تا یه چیزی بخوریم

دستامو کش دادم تا خوابم بپره و توراه برگردوندنشون ته ته رو بغل کردم و به خودم چسبوندم
_میتونم اول تورو ببوسم؟

+نه اول باید صورتتو بشوری

خندیدم.. لپشو بوسیدم و رفتم صورتمو بشورم
.
.

تهیونگ توی گالری براش کار ناگهانی پیش اومد در نتیجه بدون خوردن صبحانه رفت تا به کارش برسه
منم یکم توی اینترنت گشتم و بازخوردای بازی رو دیدم..
اکثرا بازی رو دوست داشتن و این برام خیلی خوشحال کننده بود.

یهو یادم افتاد که به ته ته قول دادم براش بلیط اجرای جیمینو جور کنم
با بهانه خواب جدیدم زنگ زدم بهش و اونم ازم خواست که با بقیه بچه ها به محل تمرینش برم چون وقت نمیکرد خودش بیاد.