جیمین و جی هوپ و تهیونگ توی ماشین منتظر پیول بودن. دوساعت پیش تهیونگ از ترس رسانه ها باهاش توی ماشین قرارگذاشته بود.پیول با ماشینش به محل قرارشون رسید.
تهیونگ"شما همینجا بمونید تا من باهاش حرف بزنم"
هر دو پسر تایید کردن و تهیونگ از ماشین پیاده شد و سوار ماشین پیول شد.
تهیونگ به برگه آزمایش توی دستش اشاره کرد
تهیونگ"این چیه؟! چه هدفی از این کارا داری؟! میخوای به چی برسی؟!"
پیول"منظورت چیه وی؟!! چه هدفی دارم؟!! نکنه میخوای با بچه ات توی شکمم برم یه گوشه گم و گور بشم تا بقیه نفهمن و تو راحت زندیگتو بکنی؟! برگه ای که دست توعه فقط حقیقته متاسفم اگه تلخه!"
تهیونگ"داری دروغ میگی."
پیول دستشو به سمت داشبورد ماشین دراز کرد و پاکتی رو روی پای تهیونگ گذاشت
پیول"اینا چی؟ اینام دروغن؟!"
تهیونگ پاکت و باز کرد و با تعدادی عکس از خودش و پیول توی هتل آمریکا مواجه شد
تهیونگ نمیتونست عکسای لختی که مقابل چشماش بودن رو باور کنه
تهیونگ" امکان نداره! من.. من نمیتونم همچین کاری کنم"
پیش خودش فکر کرد 'اصلا اگه حقیقت هم داشته باشه چرا باید ازش عکس باشه؟! پیول چرا باید از خودش و من عکس بگیره؟! حتی اگه منم میخواستم اون چرا باید قبول میکرده؟!'
پیول"اون شب تو مست بودی و رفتارات دست خودت نبود منم مست بودم، من هر هتلی که میرم برای جلوگیری از دردسر دوربین نصب میکنم"
تهیونگ سوالات ذهنیشو به زبون آورد اما جواب های پیول براش قانع کننده نبود. مطمئن بود که حتی یک درصدم امکان نداشت به پیول نزدیک بشه چون اصلا تمایلی به بودن با پیول یا هردختر دیگه ای نداشت اما این عکسا عجیب بودن و بدبختانه هیچ چیزی از اون شب به خاطر نداشت!
توی بهت و ناباوری بود که چشمای قرمز کوکی توی ذهنش اومد
تهیونگ"این.. این عکسارو به جونگ کوک هم نشون دادی؟!!"
پیول"آره اونم مثل تو فکر میکرد اینا همه اش دروغ یا تقلبه واقعا که خنده داره! من چرا باید همچین دروغ دردسر سازی بگم؟!!"
صدای تهیونگ حالا دیگه از کنترلش خارج شده بود و با فریادش شوک ناگهانی ای به پیول وارد شد
تهیونگ"چرا باید این عکسای کوفتی رو نشونش میدادی؟!!! اصلا چرا به کوکی زنگ زدی؟!! با خودم حرف میزدی!!"
تهیونگ نمیدونست پیول چرا ترجیح داده به کوکی زنگ بزنه و اول بهش خبر بده اما پیول خوب میدونست چرا اینکارو کرده چون اینم جزوی از نقشه اش بود!
YOU ARE READING
DREAM ~ BTS ✔
Fanfictionچی میشه اگه اعضای بنگتن باشن اما بنگتنی نباشه؟! [کامل شده] کوکوی + یونمین خلاصه: چی میشه اگه اعضای بی تی اس باشن اما بی تی اس نباشه؟ چی میشه اگه هرکدوم درحال زندگی خودشون باشن بدون اینکه همدیگه رو بشناسن؟! چی میشه اگه سختی آیدول بودن و دردسرهای عاش...