hop 26

102 43 8
                                        

پرواز هم جادویش را برایم از دست داده است.

دیگر چیزی برای من وجود ندارد.

پر شده‌ام از تهی شدن.

پر شده‌ام از خستگی.

- دوسِت دارم.

کسی نیست که بشنودش.

فیلم‌هایمان را تماشا می‌کنم.

چقدر احمق بودیم، چقدر شاد بودیم.

دکتر ها بالای سرم ایستاده‌اند.

دیگر فراموش نمی‌کنم، فقط چشمانم رنگ بیماری را پس نمی‌دهند.

همین...

Losing Mage [ZOUIS]Where stories live. Discover now