سیگار مشترکمان را از لای انگشتانم بیرون میکشی.
بیخیالش میشوم.
پک عمیقی میزنی.
دود انباشته در ریههایت را همراه نیشخندت میبلعم.
بوسههایمان را دوست دارم، مانندِ خودِ تو...
لبهایم را از روی نیشخندت جدا میکنم.
دودِ غلیظِ رقصیده لای ریههایمان را ها میکنم.
سیگار مشترکمان را لای انگشتانم میگذاری.
پک میزنم.
میبوسیام.
دود میچرخد.
میچرخد و میچرخد.
- دوسِت دارم.
+ دوسِت دارم.
سیگارِ سنگینیست، مخصوصا اگر گردههای مخدر داخلش جولان دهند.
پرواز میکنیم.
دست در دستِ هم پرواز میکنیم.
سرم را روی شانهات میگذارم.
مرا ببر به هر کجا که بالهایت میبرند.
فقط، مرا ببر.
ESTÁS LEYENDO
Losing Mage [ZOUIS]
Fanfic[ COMPLETED ] من را با خودت ببر به هر کجا که مغز هایمان پرواز میکنند. من را با خودت ببر... . . . من مدام در حال "از دست دادن" هستم. برای همین شده losing...