بخار را داخل دهانم میکشم.
سنگینیاش را روی مغزم حس میکنم.
داخل سرم سونای بخاریست تماشایی.
سست میشوم و قبلِ سقوطم از بهشت سر در میآورم.
بهشت تویی.
بهشت عطر تن توست.
بهشت بوسههای توست.
بهشت نفسهای توست.
بهشت نام توست.
بهشت حضور توست.
بهشت انس گرفتن بند به بندم لای تار و پود توست.
تو بهشتی.
- دوسِت دارم.
+ دوسِت دارم.
من را بی بهشت نگذار.
من را بی تو نگذار.
من را بی قرار نگذار.
جهانم وارونه شده برای تو.
بگذار بند به بندم جذام طور انس بگیرد لای تار و پودت.
من را بی خودت رها نکن.

KAMU SEDANG MEMBACA
Losing Mage [ZOUIS]
Fiksi Penggemar[ COMPLETED ] من را با خودت ببر به هر کجا که مغز هایمان پرواز میکنند. من را با خودت ببر... . . . من مدام در حال "از دست دادن" هستم. برای همین شده losing...