Jennie's POV:
"خوشحالم بهم زنگ زدی و میخوایی که باهام نهار بخوری."
وقتی داشت به منو نگاه میکرد گفت."گشنمه و دیگه هم پولی ندارم."
شوخی کردم و اون پیش خودش خندید."پس جداً به حساب منه، تو الان کلی بهم بدهکاری."
در حالی که به منو نگاه میکرد گفت."تو خیلی اصرار داری، لیسا. قبلش شوخی میکردی؟"
"من فقط دارم شوخی میکنم، اون کلمات اشتباهاً از زبونم سر خوردن پس تو به من بدهکاری."
با لبخند بهم چشمک زد قبل از اینکه چیزی بگم دستشو بلند کرد تا توجه پيش خدمت رو به خودش جلب کنه.[مکالماتی که با فونت بولد نوشته شده، به اسپانیایی انجام شده.]
پیش خدمت گفت:"بله خانوم؟"
لیسا خیلی روون به اسپانیایی گفت: "دو تا بیفستیک و یک مرغ کامل میخوام، لطفا. "
لیسا گفت و پیش خدمت نوشت."یه همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده به همراه نوشابه بزرگ هم میخوام."
لیسا خیلی روون به اسپانیایی میگفت.
نفهمیدم که اون(پيش خدمت) چی به لیسا گفت، شاید داشت سفارش رو دوباره تکرار میکرد یا چک میکرد؟ نمیدونم.لیسا تشکر کرد و پیش خدمت هم میز مارو ترک کرد.
براش دست زدم که باعث شد نگاهم کنه.
" این دست زدن براي چیه جنی؟ "" واو، واقعا واو، تو واقعاً یه چند زبانه ی عالیی! یه فرد باهوش در عرصه زبان."
"این یه تشکر برای مهمون کردنت به نهاره؟"
پیش خودش خندید.
"هنوزم بهم بدهکاری، من معمولاً تشکرهارو نمیپذیرم. یه غذای دیگه بهم نمیده."
در حالی که کمی آب میخورد، به طرز باحالی گفت." میدونستی یکم خشنی؟"
ناباورانه سرمو تکون دادم." بدهی تو پس بده."
"چی؟ این رستوران خیلی شیکه و به نظر غذاهای لاچکری آمریکایی سرو میکنه و منم یادم رفته که کیف پولمو بیارم. من چندتا دلار اینجا دارم و بقیه ش رو میتونم دفعه بعدی که همو دیدیم بهت بدم."
در حالی که کیف کوچیکمو باز کردم گفتم."نه، نه با پول، یه روزو باهام سپری کن، امروزم حساب نیست."
اون گفت.یعنی چی؟"لیسا"
"نمیخوام با عجیب بودنم بترسونمت یا به وحشت بندازمت ، اما حس میکنم دلم میخواد یه روزه دیگه رو هم با تو بگذرونم. ببخشید اگر درخواست های زیادی میکنم."
سعی کرد لبخند بزنه، غداهامون رسید و شروع به خوردن کردیم پس من شانس اینو که جوابشو بدم نداشتم.

KAMU SEDANG MEMBACA
𝑻𝒉𝒆 𝑴𝒊𝒔𝒕𝒓𝒆𝒔𝒔
Fiksi Penggemarتو از ناکجاآباد ظاهر شدی و باعث شدی احساس کنم خوشبخت ترینم. تو باعث شدی من عاشق شم ، من بهت اجازه دادم ... اما این احمقانه ترین کاری بود که انجام دادم؛ چون الان طلسمم کردی و نمیتونم ازت دور باشم. نمیتونم رهات کنم. دارم دیوانه میشم چون .... من قب...