چپتر ده : عشق

288 39 16
                                    


فردا صبح... 

گالف چشماشو باز کرد، احساس کرد یه صدایی میشنوه. داشت فکر میکرد چه خبره که دید میو سینی بدست اومد بالا. دهنش از تعجب باز بود، فکر میکرد خواب می بینه. 

میو:سلام پرنسس، صبح بخیر، خوب خوابیدی؟ 

گالف:مَ... من... بیدارم؟تو اینجا چکار می کنی؟کی اومدی؟  

میو با لبخند:چقدر سوال پرسیدی پرنسس، بله بیداری، اومدم که با هم صبحانه بخوریم، ساعت شیش اومدم، سوال دیگه ای نداری؟ 

گالف با اخم: چرا منو پرنسس صدا میزنی، مگه من دخترم؟ 

میو سینی رو گذاشت رو میز و اومد گالف رو بغل کرد و لباش رو بوسید. گالف هنوزم متعجب بود. 

میو: تو بعدا خانوم من میشی و اینکه می خوام مثل یه پرنسس باهات رفتار کنم.

گالف با اخم:نمی خوام، من پسرم☹️☹️. 

میو لپ گالف رو کشید و گفت:تو تنها پرنسس منی، نظرمم عوض نمیشه، تلاش نکن😜😜. 

میو دوباره میخواست گالف رو ببوسه که گالف جلوی دهنش رو گرفت و گفت:میو.... هنوز مسواک نزدم، دوشم نگرفتم. بزار برم کارامو بکنم. 

تا بخواد بجنبه، میو بغلش کرد و بردش تو حموم. 

میو:خوب حالا کاراتو بکن. 

گالف در حالیکه قرمز شده بود، میو رو هل داد:تو برو بیرون، اینجوری راحت نیستم. 

میو:من کمکت کنم زودتر میای بیرون. 

گالف:برو دیگه. 

سریع در رو بست و میو رو انداخت بیرون. میو کلی خندید و دراز کشید رو تخت تا گالف بیاد. 

گالف با یه حوله دور کمرش و موهاشم خیس، از حموم اومد بیرون. میو با نگاهش داشت میخوردش. 

گالف سعی میکرد به میو نگاه نکنه، آخه خجالت میکشید. میو بلند شد و رفت شونه هاش رو بوسید و شروع کرد به نوازش. آروم رسید به کمر گالف،و ماساژش داد. 

میو دستش رو برد روی حوله و یه دفعه برداشتش. حالا گالف کاملا لخت بود، تا خواست کاری بکنه میو بلندش کرد و برد رو تخت. 

میو:سر صبح یه ماساژ بهت بدم، شارژ بشی بعد بریم سرکار، نظرت چیه؟ 

بعدم سریع شروع کرد به لیس زدن و مکیدن لبای گالف،خواست ادامه بده که گالف بلند شد و نذاشت. 

 

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
معشوقهWhere stories live. Discover now